برشی از یک کتاب: جنگ مغز و دل
چه اندیشه هایی که با استدلال و دلیل فلسفی ، خدا را اثبات کرده اند و بهشت و جهنم را اثبات کرده اند ، اما در عمل پیشرفتی نداشته اند و حرکتی و شوری نداشته اند ! و چه بسیار افرادی که خدا را قبول دارند ، اما شیطان سوار آنهاست و گناه ها و عصیان ها گریبانگیر آنهاست !
همانطور که شب احیا و روزه رمضان دارند ، هزار فحشا و قمار و زنا و لواط و ربا و … دارند ! و گویا اینها هیچ منافاتی با هم ندارند ! و سرّش هم همان است که خدا در《مغز》آنهاست و در سر آنهاست و نماز و روزه هم《عادت》آنهاست و اما پول و زن و لذت در《دل》آنها جای دارد و عشق آنها را برانگیخته است و وجود آنها را در خود گرفته است .
اما اگر خدا به《زیبایی》و《جمال》و بزرگی و کمال و به محبت و رحمت و تدبیر و حکمت شناخته می شد ، ناچار در دل راه باز می کرد و در نهاد ما عشق را بر می انگیخت و گرایش و ایمان را به وجود می آورد .
روحانیت و حوزه ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲۳