برشی از یک کتاب: قاضیِ زیرک
آمده بود نزد قاضی بصره و او را سؤال پیچ کرده بود .
می گفت : اگر کسی خرما بخورد اشکال دارد ؟ … نه .
اگر پس از خوردن خرما روی آن کمی آب بخورد چه ؟ … نه .
پس چرا همین آب و خرما که در آفتاب گذارند و بعداً خوردند حرام است؟!
اَیاس که قاضی زیرکی بود گفت :
اگر قدری آب به تو بریزند ، بر تو صدمه ای وارد آید ؟ … نه .
اگر قدری خاک بر تو بپاشند آیا اعضایت درد گیرند ؟ … نه .
اگر خاک و آب به هم آمیزند و خشک سازند و بر سرت زنند چه شود ؟
مرد پاسخ داد بشکند و صدمه وارد آید !
قاضی گفت : همچنان که《ترکیب》آن دو سر تو را بشکند ، از ترکیب آب و خرما و آفتاب نیز قانون شرع بشکند و حدّ لازم آید !!
زندگی بزرگان علم و اخلاق ،حسن قدوسی زاده ، ص 93
برشی از یک کتاب: اقتصاد نقطه شکست ما
شکست ما آن جاست که « اقتصاد » بتواند بر سایر وجوه زندگی ما غلبه پیدا کند و اگر این چنین نبود و دشمن بر این حقیقت وقوف نداشت ، بدون شک همه تلاش خود را در این جهت تمرکز نمی بخشید . جنگ نفت و حملات سازمان یافته ی دشمن به مراکز صنعتی ما نشان دهنده ی همین واقعیت است که استکبار جهانی می خواهد با تحمیل فشارهای تحمل ناپذیر اقتصادی ما را وادار کند که از اعتقاداتمان صرف نظر کنیم . آن ها می خواهند با اقتصاد بر « اعتقاد » ما غلبه کنند . و انصافاً در دنیای امروز ، اگر هم راهی برای غلبه بر ایمان و اعتقاد وجود داشته باشد همین است《 ولا غیر 》
توسعه و مبانی تمدن غرب ، مرتضی آوینی ، ص 95
برشی از یک کتاب: فاجعه دیکتاتوری
یک ژنرال چهار ستاره ارتش فرانسه در جواب روژه گارودی که از او پرسیده بود : این بمب های اتمی برای دفاع از چه چیز ؛ ضروری و حیاتی است ؟
با طنطنه هر چه تمام تر پاسخ گفته بود : برای《صلح》زیرا بمب اتمی در صورت عدم استفاده از آن ، مفید است . آری برای صلح ! به راستی الفاظ از《معانی》تهی شده اند . معنای صلح و جنگ در جهان امروز آن چنان بر هم انطباق یافته که مرزی فی مابین آن دو وجود ندارد . اکنون رفته رفته به اعماق فاجعه دیکتاتوری اقتصاد نزدیک و نزدیک تر می شویم .
اگر منافع اربابان اقتصادی دنیا به وجود جنگ و قتل و غارت و فحشا در جهان بازگشت دارد ، آیا شما باور می کنید که آنها به خاطر مفاهیمی چون انسانیت ، ترحم و غیره دست از منافع خویش بردارند ؟ خیر ! اگر امروز صلح در کره زمین بر موازانه قدرت اتمی متکی است ، از همین است که اربابان اقتصادی دنیا حاضر نیستند دست از منافع خویش بردارند ، حال آن که قدرت انفجار فقط《سی بمب اتمی》کافی است که همه کره زمین را به کویر طاعون زده مرده ای تبدیل کند .
توسعه و مبانی تمدن غرب ، مرتضی آوینی ، ص ۱۰۵
برشی از یک کتاب: وای بر پدران آخرالزمان
روزی پیامبر به برخی از کودکان چشم دوخت و فرمود : وای بر فرزندان آخرالزمان به خاطر پدران شان !
کسی از حضرت پرسید : پدران مشرک شان ؟
حضرت فرمود : نه ، به خاطر پدران مؤمن شان که چیزی از واجبات دینی را به فرزندان شان نمی آموزند و وقتی که فرزندان به سراغ آموختن دین می روند ، آن ها را منع می کنند و به بهره ی اندکی از دنیا که از فرزندان شان به آنان می رسد رضایت می دهند . من از آنان بیزارم و آنان نیز از من جدایند .
جامع الاخبار - ص 106
برشی از یک کتاب: سئوال یا استدلال ؟!
برای به جریان انداختن فکر ، گاهی از استدلال ها شروع می کنیم و با دلیل و منطق ، فکر را به راه می اندازیم ولی حقیقت این به راه انداختن نیست ، بلکه فکر را به زیر بار کشیدن است .این روش فکر را مشغول و متوقف می کند و به زیر بار می کشد . سنگینی استدلال برای فکر رکود می آورد و اگر حرکتی هم باشد آن حرکتِ فکر نیست . این حرکتِ خود استدلال و حرکتِ خود منطق است . بهترین راه برای به کار انداختن فکر طرح « سؤالهایی حساب شده » است .
انسان در برابر سؤال ها می خواهد جوابی بیاورد و برای بدست آوردن جواب ناچار است که فکر کند و دست و پا کند . و در نتیجه ، فکر به جریان افتاده و حرکت کرده است . در صورتی که سؤال ها حساب شده و دقیق باشند ، فکر زودتر به شناخت ها و به عقیده و علاقه و به حرکت و عمل منتهی می گردد . طرح سؤال برای حرکت فکری ، راهی است که پیامبران از آن جا رفته اند و قرآن از آن خبر می دهد و می بینیم سؤال هایی را که تلنگرهای محرک فکر هستند و در قرآن به کار گرفته شده اند . مربی آگاه به جای اینکه با سنگینی استدلال ها فکر را خسته و تنبل کند ، با سؤالها و راهنمایی ها فکر را آماده می کند و حرکت می دهد و به مقصد می رساند … طرح سؤال باید با آگاهی و دقت همراه باشد نه با هجوم و حمله .
مسئولیت و سازندگی ، علی صفایی حائری ، ص 87