شیطان فرشته یا جن؟
البته هیچ ایرادی ندارد که قرآن کریم را با دقت، بدون پیشداوری، بدون قصد سوء و نیت دشمنی بخوانند تا ببینند که هیچ خلاف و اعوجاجی در آن وجود ندارد؛ منتهی باید برای مطالعه یک متن، با زبان آن نیز آشنایی داشته باشند. چنان که خداوند متعال، خود در معرفی قرآن مجید فرمود که اولاً زبانش عربی است و ثانیاً هیچ اعوجاجی در آن وجود ندارد و ثالثاً برای هدایت شما به تقوا نازل شده است. « قُرْآنًا عَرَبِیا غَیرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ / الزّمر، 28»
برخورد ظالمانه:
بدیهی است اگر کسی با پیشداوری و به قصد دشمنی و مخالفت، به متنی (یا هر موضوعی) رجوع کند، نه تنها هیچ از آن نخواهد فهمید، بلکه تأثیر سوء و معکوس نیز میگذارد. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم، راجع به اثر این کتاب تصریح نمود که هر کس با تقوا به آن رجوع کند هدایت میشود، و هر کس برخورد ظالمانه با آن داشته باشد، حتماً گمراهتر نیز میگردد؛ و البته رجوع به قرآن کریم با پیشداوری و به قصد پیدا کردن ایراد، اشکال، تناقض و …، حتماً برخورد غیر متقیانه و ظالمانه میباشد.
« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا » (الإسراء، 82)
ترجمه: قرآن را نازل میكنیم كه شفا و رحمت برای مؤ منان است و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید.
استعاذه به هنگام تلاوت قرآن کریم:
ابلیس و جنودش از شیاطین جنّ و انس، دشمن آشکار انسان هستند، و حرص و غیض و بخل عجیبی در قبال هدایت و رشد آدمی دارند. از این رو هنگام رجوع انسان به کلام الله مجید، شیاطین به جان او میافتند و وسوسه میکنند که مبادا با قرآن مجید، متقیانه برخورد کنی! مبادا بخوانی که بفهمی، ایمان آوری و هدایت شوی، بلکه حتماً به قصد مخالفت، دشمنی و وارد کردن اتهام یا دست کم شک و تردید بخوان، بخوان و حتماً در آن آیاتی را متناقض آیات دیگر ببین و …!
پس، خداوند سبحان که قرآن کلام اوست، فرمود: هنگام آغاز به قرائت قرآن، از شرّ شیطان به خدا پناه ببر:
« فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ » (النّحل، 98)
ترجمه: هنگامی كه قرآن میخوانی از شر شيطان مطرود شده، به خدا پناه بر.
و در آیات بعدی تشریح میکند که این استعاذه از شرّ شیطان به خداوند متعال، سبب میگردد که هر گونه سلطهی او بر انسان از بین برود.
خلقت ابلیس لعین:
*- بله، در یک جا بحث از گروه جنسی و سنخی ابلیس رجیم دارد و تصریح مینماید که او از گروه “جنیان” میباشد « كَانَ مِنَ الْجِنِّ – از جنیان بود / الکهف، 50»، یعنی از گروه انسانها، یا فرشتگان یا … نمیباشد، بلکه از جنیان است.
*- در یک جا بحث از “خلقت” جنیّان دارد (که ابلیس را نیز شامل میگردد) و تصریح میکند که جنّ را آتش آفریدیم، چنان که تصریح دارد که بشر را “گِل” آفریدیم.
« وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ » (الحجر، 26)
ترجمه: ما انسان را از گل خشكیدهای كه از گل بدبوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم؛
« وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ » (الحجر، 27)
ترجمه: و جن را پیش از آن از آتش گرم و سوزان خلق كردیم.
*- سؤال و شبهه اینجاست که چرا فرمود: همه فرشتگان سجده کردند، به غیر از ابلیس لعین؟
« وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا » (الکهف، 50)
ترجمه: به یاد آرید زمانی را كه به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده كنید آنها همگی سجده كردند، جز ابلیس، او از جن بود، سپس از فرمان پروردگارش خارج شد، آیا (با اینحال) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میكنید در حالی كه دشمن شما هستند؟ اینها چه جانشینهای بدی برای ظالمانند.
*- اگر دقت کنیم، سریع پس از آن که میفرماید فرشتگان همه سجده کردند، اما ابلیس سجده نکرد، تصریح میکند که او از فرشتگان نبود، بلکه از جنیان بود.
نکات:
الف – چیستی نوع خلقت، یک بحث است، اما مقام و مرتبهی وجودی بحثی دیگر است. بشر از مخلوط آب و خاک «گِل» خلق شده است، اما در مراتب متفاوت وجودی، از اسفل السافلین تا اعلی علیین قرار میگیرد. لذا هر کجا بحث از خلقت اوست، او را بشری خلق شده از خاک و سپس نطفه میخواند، اما وقتی بحث از مرتبهی وجودی او میرسد، گاه او را مانند گیاه میخواند، گاه مانند حیوان یا پستتر، گاه انسان، و گاه معلم فرشتگان، و گاه خلیفة الله، و گاه در اعلی مرتبهی وجود و نزدیکتر از قاب قوسین.
ب – ابلیس لعین، قبل از تکبر و عنادش، آنقدر عبادت کرده بود که به لحاظ مرتبهی وجودی، در صف ملائک قرار داشت، چنان که انسان نیز میتواند در صف حیوانات و یا ملائک قرار گیرد و حتی فراتر رفته و در ملکوت اعلی قرار گیرد و حتی فراتر رفته و به مقام محمود برسد و نزد ملیک مقتدر جای گیرد.
ج – وقتی جمعی یا صفی را صدا میزنند، همه آنها را با هم صدا میزنند، بدون تفکیک جنسیتی یا قومیتی یا … – به عنوان مثال: اگر در جمع دانشگاهیان، همگان را خطاب قرار دادند و گفتند: هر کس در این دانشگاه هست بیاید و در این میدان جمع شود، دیگر تفکیکی بین استاد، دانشجو، هیئت علمی، کارمند، کارگر و … قایل نشدهاند.
پس خداوند سبحان، به تمامی کسانی که در آن صف ملائک بودند، امر کرد که بر آدم علیه السلام سجده کنید، همه سجده کردند، به جز ابلیس که از جنیان بود. یعنی در آن صف بود، اما خلقتش مانند فرشتگان از نور نبود، مانند انسان از گِل نبود، بلکه از آتش بود و از گروه جنیان بود.
از این رو، وقتی خدا محاکمهاش میکند که چرا وقتی فرمان سجده دادم، تو سجده نکردی، آیا تکبر ورزیدی یا حقیقتاً موجودی برتر بودی؟ پاسخ متکبرانه میدهد و میگوید: من برتر بودم، چون مرا از آتش خلق کردی و او را از خاک! پس نه تنها به دلیل نافرمانی، بلکه به دلیل “تکبرش” از صف ملائک اخراج شد، چرا که در مقام ملکوت، هیچ جایی برای تکبر و متکبر وجود ندارد.
صفحات: 1· 2