راز موفقیت
براي انسان هاي موفق ؛
در هفته؛
هفت امروز وجود دارد؛
و براي انسان هاي نا موفق؛
هفت فردا؛
تفاوتهای کوچک ؛
نتیجه های بزرگی به بار می آورد
کفش پاره و جیب خالی
کفش هایش انگشت نما شده بود و جیبش خالی. یک روز دل انگیز بهاری از کنار مغازه ای می گذشت. مأیوسانه به کفشها نگاه می کرد و غصه نداشتن بر همه وجودش چنگ انداخته بود.
ناگاه جوانی کنارش ایستاد، سلام کرد و با خنده گفت: «چه روز قشنگی!»
مرد به خود آمد، نگاهی به جوان انداخت و از تعجب دهانش باز ماند! جوان خوش سیما و خنده بر لب، پا نداشت، پاهایش از زانو قطع بود! مرد هاج و واج، پاسخ سلامش را داد. سر شرمندگی پایین آورد و عرق کرده دور شد. لحظاتی بعد، عقل گریبانش را گرفته بود و بر او نهیب می زد که: «غصه می خوردی که کفش نداری و از زندگی دلگیر بودی. دیدی آن جوانمرد را که پا نداشت. اما خوشحال بود و از زندگی خشنود.»
به خانه که رسید از رضایت لبریز بود.
آقازاده در انتخابات ثبت نام میکند
ابای ماها:دیگه بزرگ شدی وقتشه خودت دست تو جیب خودت کنی!
.
.
.
بابای اونا ( آقازادهها) : دیگه بزرگ شدی وقتشه خودت دست تو جیب ملت کنی! [آقازاده در انتخابات ثبت نام میکند]
تربیت نیرو
اگر در حین تبلیغ هر مسئولیتی را فراخور حال افراد به کسی واگذار کنید، علاوه بر پرورش نیروی زُبده، هستۀ مرکزی ارزشمندی از افراد ساخته اید.
برای ادارۀ جلسه قرآن، برای گردش کار کتابخانه محلی، برای تشکیل تیم ورزشی نوجوانان، برای مسئولیت اردوهای جذاب و برای ده ها کار دیگر افرادی را بگمارید و از آنها کار و تلاش بخواهید. بگذارید از همان اوان جوانی مسئولیت عواقب کار خویش را به عهده گیرند. آن گاه ببینید پس از مدتی چه آدم های با انگیزه ای اطراف شما را فراگرفته اند! شما در چنین شرایطی نشاط را که لازمه هر کار فرهنگی است به خوبی ایجاد کرده و به درستی حفظ کرده اید.
شرط بلاغ، چهل کلید طلایی در مدیریت تبلیغ، حسین سرو قامت، ص ۲۴.
حیف
مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم..!!
نباید به آنها دست میزدیم،
فقط هر چند وقت یک بار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم!
حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دستهای ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد!
مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد…
دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش، حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست…
حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را ندانست!
قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد…
احساس
ماجراهای احساسی
خطرناک تر از جنگ هستند…
در نبرد آدم يک بار بیش تر کشته نمیشود
ولى در عشق
چندين بار…!
اریک امانوئل اشمیت
آنچه بدی در خودست نمی بینی
پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورَد.
خود را در آب می دید و می رمید. او می پنداشت که از دیگری می رَمد.نمی دانست که از خود می رمد.
همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر چون در توست، نمی رنجی؛ چون آن را در دیگری می بینی، می رمی و می رنجی…
فیه مافیه
وعده گوشت 30 هزار تومانی بعد از تعطیلات ...
معاون وزير جهاد: بعد از عيد قيمت گوشت را به کيلويي ۳۰ هزار تومان ميرسانيم/آخرین خبر
هم حال وخیم ما مراعات شود
هم باعث جنبش مقامات شود
تنها نه فقط سال چهارم،ای کاش
سالی دو سه بار انتخابات شود!
شعر از محمد علی درریز
احساس خاک بر سری
آمار سردِ خانههای سرد، طلاق واقعی و خاموش، جرائم، مشاجرات، بلوغ زودرس، تأخیر ازدواج و … وحشتناک است و ما متأسفانه آن قدر که به فکر تجملات زندگی هستیم، در پی رشد اخلاق و انصاف و صفات عالی انسانی در زدگی فردی و اجتماعی نیستیم.
امروز بی شک، رسانه ها مهمترین عامل زندگی پرتکلّف و تجمّل گرایی شده اند؛ یعنی مردم به ویژه جوان ها وقتی آن خانه ها، آن زندگی ها و آن ماشین های کذایی را در فیلم ها و زنجیره ها میبینند، با یک احساس فقر کاذب و کلی انتظارات نادرست تزریق شده رو به رو می شوند. این مسئله، کنار جیب خالی و تلاش نافرجامشان برای کامیابی به آنها احساس «کهتری» می دهد و به قول یکی از استادان روان شناس «احساس خاک برسری »! این بی فکری سازنده ها، این دل دادن به رسانهها و این همه انتظارات نادرست، خاک سیاه بر سر امید و آرزوهای جوانان ما نشانده است. همه باید کاری بکنیم.
مجله خانۀ خوبان، بهمن ۹۵، ص ۴۳.
تحمل
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻢ ﺗﺤﻤّﻞ نمی کنند ؛
ﯾﮑﯽ ﺗﺎﺏ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ،
ﯾﮑﯽ ﻣﯽ شکند !
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻢ نمی شکنند ؛
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ می شود ،
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ…
صندلی در کلاس فلسفه
يه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه: «امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون دادمو خوب ياد گرفتين يا نه…!»
بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي کلاس و به دانشجوها ميگه: «با توجه به مطالبي که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنيد که اين صندلي وجود نداره!»
دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روي برگه.
بعد از چند لحظه يکي از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.
روزي که نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود!
اون فقط رو برگه اش يه جمله نوشته بود: «کدوم صندلي؟»
اساس محبت اطمینان است ...
اساس محبّت، اطمینان است. اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبّت آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید.
رهبر انقلاب ⬅️۱۹/۱/۷۷
افزایش امید به شیوه دولت جناب آقای روحانی ....
روحانی: تعداد افراد جویای کار به معنای افزایش امید در میان جوانان برای کار است!
تعداد بالای بیابان ها به معنای افزایش امید به جنگل است!
تعداد موشها به معنای افزایش امید به پنیرهاست!
تعداد پلیسها به معنای افزایش امید دزدهاست!
طناز: زهرا آراسته نیا
با مردم زندگی کنید!
برای الگو شدن باید در دسترس بود. در کوچه و بازار، در مسجد و مدرسه، در عزا و عروسی و در سختی ها و آسانی ها. مدیر تبلیغ باید در مقابل انظار مردم باشد.
شما که از نسل قدیم اندکی فاصله گرفته اید، شاید تاکنون نام حاجی عابدزاده مشهدی را نشنیده باشید.. روحانی خودساخته ای که با مردم زندگی می کرد. مردم فقط او را روی منبر نمی دیدند و از او تنها به شنیدن سخنی بسنده نمی کردند. او در میان مردم بود. وقتی کار می کردند، تشویقشان می کرد. وقتی غیبت می کردند، اخمشان می کرد. هنگام مرافعه آشتی شان می داد و در وقت سوگ غم از دل و جانشان می سترد. علم را با بردباری می آمیخت و به کامشان می ریخت و از جرعه تهذیب و خودسازی آنان را می نوشاند.
پس بدانید هنر این نیست که هنگام تبلیغ از خانه به مسجد و از مسجد به منبر بروید. هنر این است که با مردم زندگی کنید.
چهل کلید طلایی در مدیریت تبلیغ، حسین سرو قامت،ص ۲۷و۲۸.
قلب زن ها مهمترین اندام بدنشونه؟؟!!
اگر قلب یه خانوم به روی شوهرش بسته شده باشه،و یا از سمت شوهرش بی مهری و بی توجهی دیده باشه هر چقدر هم مرد تلاش کنه و تماس جسمانی برقرار کنه به منظور رابطه زناشویی نه تنها زن تحریک نمیشه بلکه برایش آزار دهنده هم هست…
بدن یک زن با یک لمس تحریک نمیشه بر عکس آقایون.خانومها اول باید قلبشون لمس بشه، مورد توجه قرار بگیرن بهشون از قبل محبت بشه،اوقات خوشی را در کنار شما اقایون بگذرونن تا آمادگی رابطه زناشویی را داشته باشند.
آقایون وقتی یاد بگیرید چگونه قلب زنی را با عشق و محبت خودتون سیراب کنید این عشق در قسمت های دیگه بدن زن سرریز میشه ،و باعث میشه با تمام وجود ،شما را بخواد،و به لحاظ جنسی هم پذیرای وجود شما باشه.
به قلب خانومها اهمیت بدین
هوای همدیگه رو داشته باشید ....
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ اتهام زدن به طرف مقابل ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ جمله ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ کنید:
* ﺍﮔر ﺑﻪ همسرت ﻣﺤﺒﺖ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
* ﺍﮔر ﺑا همسرت ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ
* ﺍﮔر ﺑا همسرت ﺗﻔﺮﯾﺢ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ
* ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﻨﺴﯽ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﮑﻨﯽ، ﺩﯾﮕﺮﯼ راضیاش ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ (ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ نمیکند ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺁﺑﺮﻭست ﻧﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻮ)
* ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ همسرت ﻫﺪﯾﻪ ﻧﺨﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﺮﯾﺪ
* ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﮐﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
* ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﻭﻝ ﮐﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭼﺴﺒﯿﺪ
* ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
هیچ گاه خود را استثناء ندانید؛ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ تمام افراد ﻣﯽﺷﻮﺩ.
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ ﻧﻪ ﻣــــﺮﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺯﻥ.
نسخه غربی درباره زن ...
اگر نسخه غربی در مورد زن درست بود، غربیها مجبور نمیشدند دوباره بعد از هفتاد، هشتاد سال، صد سال، مجدّداً یک نهضت حقوق زنان راه بیندازند.
رهبر انقلاب 30/7/76
جدیدا افزایش بیکاری دستاورد محسوب میشه ....
روحانی: تعداد افراد جویای کار به معنای افزایش امید در میان جوانان برای کار است
در دولتی که سیل به داد خشکسالی می رسد، افزایش بیکاران هم دستاورد محسوب می شود!
طنز کوتاه از اسماعیل معنوی
اثر تبلیغ چهره به چهره
در ارتباط چهره به چهره، مخاطب همۀ حرف را به خود میگیرد و از این نظر واکنش نشان میدهد.
آقای قرائتی میگفت: در کاشان، دیوانهای گاهی به مسجد محل میآمد و به افراد توهین میکرد؛ اما کسی توجهی به او نداشت. دید با این روش کاری از پیش نمیبرد. روزی آمد مسجد و به امام جماعت گفت: آن حرفی که گفتم با تو بودم، بعد به نفر بعدی گفت و بعد به سومی… سرانجام او را گرفتند و از مسجد بیرون انداختند.
شما نیز در حوزۀتبلیغی خود از این ارتباط چهره به چهره با تک تک افراد غفلت نکنید. حرف را دقیق و روشن بزنید. با بعضی افراد به فراخور حال آنها کلاس خصوصی بگذارید. همواره دغدغۀ این را داشته باشید که یک نفر را بسازید. استعدادها را بشناسید و مثل پزشکی که برای هر بیمار نسخۀ جداگانه میدهد، با هر کسی در حد و اندازۀ خودش ارتباط برقرار کنید. اردوها، گردشهای در دل طبیعت، سفرها و مواردی از این دست فرصتهای مناسبی برای این امر مهم هستند.
چهل کلید طلایی در مدیریت تبلیغ، حسین سرو قامت، ص ۶۹.
هنر انتقاد کردن
انتقاد کردن هم بايد هنرمندانه باشه
بهتره شکایت هاتون را به درخواست تبدیل کنین
مثلا اول جمله هاتون رو با
«دوست دارم وقتی…
«خیلی خوشحال میشم وقتی…
شروع کنین