بیهوده نزیسته ام .....
???? اگر بتوانم یک دل را از شکستن باز دارم،
بیهوده نزیسته ام
اگر بتوانم رنج و محنت یک زندگی را تسکین دهم،
بیهوده نزیسته ام
اگر بتوانم درد جانسوزی را سرد و سلامت کنم،
یا پرنده از پا افتاده ای را یاری کنم
که به آشیانش باز گردد،
بیهوده نزیسته ام.
(امیلی دیکنسون)
رنج خود و راحت یاران طلب
سایه خورشید سواران طلب
رنج مشو، راحت رنجور باش
ساعتی از محتشمی دور باش
درد ستانی کن و درمان دهی
تات رسانند به فرماندهی
(نظامی)
برگرفته از کتاب “مائده های فرهنگی”
به قلم دکتر حسین الهی قمشه ای