مهمترين دغدغههاي دختران امروز
18 سالش شده بود ولي به ازدواج فكر نميكرد. ميخواست ادامه تحصيل بدهد تا بتواند كار خوبي پيدا كند و پدر و مادرش به او افتخار كنند. مدرك كارشناسي اش را گرفت. كارشناسي ارشد را هم پشت سر گذاشت و در شركتي مشغول كار شد ولي از كارش و حقوقش راضي نبود. آخر مهندس كشاورزي را چه به منشيگري شركت دارويي! 28 سالش شده بود، همكلاسيهايش يكي دو بچه قد و نيمقد داشتند ولي او هنوز ازدواج نكرده بود. او حالا 32 ساله است و در حالي احساس تنهايي و ترس از تجرد هميشگي به سراغش ميآيد كه نميداند در مسير زندگي، انتخاب او درست بود يا همكلاسيهايش كه امروز خانهدار هستند؟
دختراني مانند آرزو كه تحصيلكرده و مجرد هستند، در جامعه ما كم نيستند. آنان با چالشهايي مانند افزايش سن ازدواج، ناتواني در تهيه جهيزيه مفصل و اشتغال در شغلهاي نامناسب روبرو هستند.
بيشترين چالشهاي دختران در زمينه ازدواج فرهنگي است اگرچه بايد تمهيداتي از طرف نظامها انديشيده شود، ولي در بسياري از موارد ريشه مشكلات ازدواج دختران، فرهنگي است و اين مورد بيشتر از برنامههاي منسجم و عوامل اقتصادي براي حمايت از دختران در ازدواج آنان نقش دارد.
ضرورت تغيير ارزشهاي مادي به ارزشهاي اخلاقي و معنوي در ازدواج دختران
تغيير ارزشهاي مادي به ارزشهاي اخلاقي و معنوي در زمينه ازدواج دختران یک ضرورت است اگر اين باورها اصلاح نشود، جوانان دچار مشكل ميشوند. در نتيجه خانواده به عنوان هسته اصلي جامعه و اجتماع نيز با چالشهايي روبرو ميشود.
ملاكهاي ازدواج دختران و پسران تغيير كرده است
مشكل ازدواج دختران چند بعدي است، ملاكهاي چندان درستي بر ازدواج دختران و پسران حاكم نيست و بسياري از ملاكها در حال حاضر تغيير كرده است. اين در حاليست كه پيش از اين تجربههاي واقعي و عيني گذشتگان نسل به نسل منتقل ميشد، اما در حال حاضر اين انتقال اتفاق نميافتد.
برخي از دختران فكر ميكنند با افزايش مهريه ميتوانند زندگي بهتري داشته باشند و همين امر باعث ميشود كه آنان براي رسيدن به خواسته خود به فراهم كردن جهيزيه كامل توجه زيادي كنند. اين در حالي است كه مهريه زياد تضميني براي خوشبختي نيست.
مهريههاي بالايي كه هيچ گاه براي دختران خوشبختي نياورد؛ سبب شد كه به دنبال خود هزينههاي بالاي جهيزيه را داشته باشد، در حاليكه توقع خانوادهها و تاثير تصميم آنان بر زندگي دخترانشان به افزايش سن ازدواج دختران و به تبع آن پسران بيانجامد.
عوامل مختلفي در تسهيل امر ازدواج يا مانع شدن از آن موثر است، اين عوامل به طور كامل به فرهنگ، عرف اجتماع و اعتقادات و باورهاي جامعه بستگي دارد و با توجه به گستردگي ايران، در نقاط مختلف كشور متفاوت است.
برخي از كارشناسان اصرار دارند كه كاهش رغبت دختران به ازدواج را به عنوان يكي ازعوامل افزايش سن ازدواج نام ببرند. اما اين مورد را به عنوان عامل اساسي در افزايش سن ازدواج نميتوان در نظر گرفت.
اشتغال يكي ديگر ازمشكلات جوانان از جمله دختران است و اشتغال آنان در مشاغل نامناسب با تحصيلات عاليه از يك طرف و توقعهاي نامشروع برخي از كارفرمايان از دختران از طرف ديگر اين مشكل را براي دختران دوچندان ميكند.
اشتغال دختران مسئلهاي فرهنگي است
اشتغال دختران يك مسئله فرهنگي است و لازم است نحوه اشتغال اين دسته از دختران بازنگري شود، چون بسياري از دختران ميتوانند در قالب مشاغل خانگي و يا فعاليتهايي مانند تعاونيهاي زنان و انجمنها اشتغال داشته باشند و لازم نيست كه در شركتي مشغول به كار شوند.
لازم است در اين زمينه تمهيدات لازم انديشيده و آموزشهاي لازم به دختران داده شود. البته در زمينه اشتغال دختران، بحث بيمه و تامين اجتماعي نيز مطرح ميشود و در حال حاضر تلاشهايي براي تحت پوشش بيمه قرار گرفتن مشاغل خانگي شده است.
بسياري از مواقع از توانمنديهاي خوب دختران در اجتماع به گونهاي مطلوب استفاده نميشود و همين امر موجب كسالت آنان ميشود. چرا كه آنان در اين شرايط از زندگي خود راضي نيستند و اين نارضايتي ممكن است آنان را به ورطههايي بكشاند و جامعه از توانمنديهاي آنان بيبهره بماند. اين امر بسيار مهم است و بايد مسئولان به آن به آن توجه جدي كنند.
توقعات نامشروع برخي از كارفرمايان از دختران موضوع بسيار مهمي است و ممكن است به برخي از دختران جوياي كار پيشنهاداتي شود كه در شأن دختران و جامعه اسلامي ما نباشد، بنابراين لازم است به اين موضوع نيز توجه شود.
بسياري از متولیان امور زنان به موضوعات ايدهآلي مانند درصد مشاركت سياسي زنان و حضور آنان در عرصههايي مانند مجلس شوراي اسلامي توجه دارند. اين در حاليست كه بايد به شرايطي مثل وضعيت اشتغال دختران و ميزان مطلوب بودن آن و آسيبهايي كه آنان در عرصه كار ممكن است با آن روبرو هستند، بپردازند در حالی که به قدر كافي به اين موضوعات نپرداختهاند.