موروثی شدن خلافت توسط معاویه/منطق بنی امیه بر سیادت بود
*****حکومتداری معاویه به عنوان کسی که مدعی خلافت پیامبر (ص) است چه تفاوتی با زمان آن حضرت دارد. یعنی معاویه برای رسیدن به اهداف خود تا چه اندازه از ارزشهای آن دوران فاصله گرفت؟
برای پاسخ به این سوال اول باید ببینیم پیامبر (ص) چه نگاهی به نظام سیاسی حاکم داشتند. نظام پیامبر متکی بر ولایت است و نگاه پیامبر یک نگاه ولایی است و یک منظومه دارد که نقطه کانونی آن امت است نه قبیله یا جناح خاص. و این امت باید با دو ویژگی سامان پیدا کند، اولی عدالت است یعنی قسط که طبق آیه قرآن پیامبران برای این آمدهاند که نه فقط خودشان عادل باشند بلکه جامعه را برای عدالت تربیت کنند. عدالت به معنی توزیع عادلانه ثروت و قدرت و منزلت است. دومی عقیده است که عبارت است از باور متکی بر دلیل که آگاهانه و آزادانه انتخاب شده باشد. «لااکراه فی الدین» نیز همین را بیان میکند.
در نظام سیاسی هم بیعت اختیاری هست، حتی پیامبر در زمانهای مختلف از مردم بیعت اختیاری گرفته است. در دوره بعد از پیامبر ولایت با این مفهوم تبدیل به خلافت میشود. عدالت هست هر چند توزیع نابرابر فتوحات وجود دارد و عقیده هم با نوعی مشکل مثل شکلگیری نوعی تعصبات و …روبرو میشود ولی در هر حال شکلی از ولایت سعی شده است حفظ شود.
اما معاویه این منظومه را کاملا وارونه میکند و ولایت و خلافت را به ملوکیت تبدیل میکند. سلطنتی کاملا موروثی که در آن قبیله جای امت مینشیند. در بین قبایل هم قریش حرف اول را میزند. نظام عطا ،پول، هدیه و توزیع قدرت بر اساس قبیله شکل میگیرد. عدالت کاملا امحا میشود و سیستم بی عدالتی تئوریزه میشود، عقیده به سمت تعصب و باورهای کور و پذیرشهای بی چون و چرا میرود. بیعت اختیاری نیز تبدیل به بیعت اجباری میشود.
در دوره یزید همین چارچوب را داریم ولی درمورد بیعت اینگونه است که یا بیعت میکنند ویا میمیرند. در حالی که در دوران معاویه اگر کسی بیعت نمیکرد فقط کنار گذاشته میشد.
صفحات: 1· 2