میان آدم ها باید عاقلانه زندگی کرد
آدم ها فقط آدمند
نه کمتر، نه بیشتر
اگر کمتر از آن چیزی که هستندنگاهشان کنی آنها را شکسته ای
و اگر بیشتر حسابشان کنی آنها تو را می شکنند
میان آدم ها باید عاقلانه زندگی کرد
بدبختی ما در رابطه هایمان این است که ...
بدبختی ما در رابطه ها این است که میترسیم ..
از حرف زدن ؛
از خودمان بودن ؛
مطلوب او می شویم و خودمان را فراموش میکنیم ..
کم کم هیچی از خودمان باقی نمی ماند
یک رابطه فرسایشی که هراسش ؛ ترس از دست دادنش ؛ تهدیدهایش ؛ از آرامشش بیشتر میشود ..
ما هم چنگ میزنیم به هر طنابی از این بودن که تنها نمانیم
که یکی باشد شده چند روز در میان شب بخیری صبح بخیری بگویید
به عزت نفسمان فکر نمیکنیم
به حرمت خودمان بودن فکر نمیکنیم
ترسها رو باید کنار گذاشت
حرف زد و حرف زد
آن که میخواهد برود می رود
درد دل کردن برابر است با تقدیم خشاب پر به دشمن
درد دل کردن تحت هر شرایطی دقیقا مثل تقدیم کردن یه خشاب پر به دشمنته
دشمنی که قبل از این فقط یه اسلحه بی خشاب و حمل می کرده بعد از اینکه خشابش پر شد باید منتظر آسیبش هم باشی …..
مردونه پاش وایسا
حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست
روی اون ” ها ” کنی بعد قلب بکشی
بعد بشینی و آب شدنش رو تماشا کنی!!!
روی شیشه ی نازک دل آدما اگه قلب کشیدی
باید مردونه پاش وایستی
هدف
هدف هاي بزرگ، مانند “دويدن” هستند!
براي رسيدن به هدف هاي بزرگ، بايد تلاش هاي كوچك را جدي گرفت.
براي دويدن، ابتدا بايد راه رفت، سپس قدم ها را تند كرد و بعد دويدن را رقم زد.
دويدنِ ناگهاني و بدون مقدمه، هر كسي را از نفس مي اندازد.
اگر میخواهید زیبا باشید به این نسخه عمل کنید
اگر می خواهید زیبا باشید
یک دقیقه مقابل آینه،
پنج دقیقه مقابل روح تان و
پانزده دقیقه مقابل خداوند بایستید.
زوایای زندگی
همیشه که نمیشود از یک زاویه به زندگی نگاه کرد. زندگی زاویه های متفاوت خاص خودش را دارد... اینکه اول صبح چشمانت را باز کنی و لبخند بزنی به روزی که در انتظارت هست.یا چشمانت را باز نکرده و به روزهایی فکر کنی که سختی هایش را پشت سر گذاشته ای. گاهی آدم باید پشتش را به دنیا کند و آرام آرام قدم بردارد,قدمی به اندازه تغییر کوچکی در شخصیتش. شخصیت آدمی خود به خود که تغییر نمیکند.کدام آدم بدون اینکه بخواهد تغییر کرده است؟هیچکس… زندگی را باید از زاویه دیگر دید,باید بلند شوی ,برای خودت برقصی,بخندی,به روزهای سختی که پشت سر گذاشته ای … و در آینه به خودت بگویی :من قهرمان زندگی ام هستم.زندگی را باید از زاویه قهرمان بودن نگاه کرد …
درد جدایی
وقتي ناخون از خيلي ته گوشهاش ميشكنه، آدما دو دسته ميشن، اونايي اون درد زيادشو تحمل ميكُنن و با دندون، ناخون و يه كمي از گوشتشون رو ميكَنن، اونايي كه صبر ميكُنن تا ناخونشون بلند بشه و بعدن كوتاهش كُنن، اما خب هميشه انقدر به اين ور و اون ور گير ميكنه و شكستگي جلوتر ميره و اذيت ميكنه تا خودش خود به خود كنده ميشه، اين داستان آدمهاست و مدل دل كندنشون از رابطههاي از دست رفتشون…
ميشه يه درد رو انقدر با خودت بكشي و ببري و گير كني به اين ور و اون ور تا خودش به هرحال يه روزي ازت كنده شه ..
ميشه همون اول از ته كندش ..
آدما هميشه انقدري كه دوست دارن شجاع نيستن ..
چرا شاد نیستیم؟؟؟
اگر در زندگی خود شاد نیستیم، شاید به این دلیل باشد که بیشتر از شاد بودن و شادی بخشی به “حقارت مظلوم نمایی” و “بازی من بیچاره” متعهد هستیم. با افکار مسموم و کوله باری از رنجیدگی و زخم های که هر روز با خود حمل می کنیم بهانه های بیشماری برای رنج کشیدن و مجوزی برای بی مسولیتی خود داریم. و در پی انتقام از این و آن و رنج دادن دیگری هستیم.
با پذیرش مسولیت خود و نقش خود در آفرینش وقایع، خرد و موهبت آنها را در می یابیم
و هر روز با لبخندی دوباره به هستی، شاکرانه زندگی را به جریان در می آوریم.
الماس یا لبو ...
همگی لبو فروش ها را دیده ایم، فریاد می زنند: لبو لبو … و همیشه هم سرشان شلوغ است و مشتریانشان زیاد
اما تا به حال الماس فروشی را ندیده ایم که فریاد بزند: الماس الماس…!!
آنها صبور هستند، مدتهای زیادی…حتی سالیان زیادی زمان می برد تا الماس آنها به فروش برود. چون هر کسی سراغ الماس نمی آید، کسانی خریدارش هستند که قدرش را می دانند، قیمتش را می پردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند.
هیچ وقت الماس برای اینکه دور و برش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمی شود.
برای الماس شدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و باید خالص بود.
تغییر
هیچوقت دیر نیست برای شروع دوباره..
به طبیعت نگاه کنید.
هیچ چیز ثابت ثابت نمیماند.
چرا شما باید بمانید؟!
خردمندانه از تغییرات استفاده کنید.
مثل یک قهرمان ورزشی، نتیجه بازی باخته را عوض کنید.
چیزهای مهم را نگه دارید.
چیزهایی را که مهم نیستند دور بریزید.
اهدافی را مشخص کنید.
از نو شروع کنید…
شعور اجتماعی
روزی لئو تولستوی نویسنده معروف در خیابانی قدم میزد. ناخودآگاه به زنی تنه زد. زن شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد.
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش خور کرد، تولستوی کلاه از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و گفت:
مادمازل من لئو تولستوی هستم.
زن بسیار شرمنده شد و ضمن عذر خواهی فراوان گفت:
چرا شما خود را زودتر معرفی نکردید؟
تولستوی گفت:شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید…
اگر می خواهید موفق شوید ....
تنها ابزار موفقیت که به یقین به آن نیاز دارید، صرف نظر از این که کارتان چیست این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارآیی داشته باشید و به ارایه خدمات بپردازید.
همیشه با خدا بمان...
بزرگی گفت : وابسته به خدا شوید .
پرسیدم : چه جوری ؟
گفت : چه جوری وابسته به یه نفر میشی ؟
گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف می زنم
زیاد میرم و میام .
گفت : آفرین .
زیاد با خدا حرف بزن
زیاد با خدا رفت و آمد كن …!
بزرگی میگفت: وقتی دلت با خداست،
بگذار هر كس میخواهد دلت را بشكند…
وقتی توكلت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی كنند…
وقتی امیدت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت كنند…
وقتی یارت خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند…
همیشه با خدا بمان…
این آدم از سر عشق آمده ...
اگر کسی را پیدا کردید که هزاران خواهر و برادر اجتماعی نداشت…
صدها دوست معمولی نداشت…
به جای همه ی آنها
فقط وقتش با شما بود..
به جای تماس تصویری ،خودش به دیدارتان آمد..
به جای ویس؛به شما تلفن کرد و گفت “دلم برای شنیدن صدایت لک زده بود”
این آدم از سر عشق آمده نه وقت گذرانی…
آدم به عشق آدم زنده است ...
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است!
اين را دانستم و می دانم كه آدم به آدم است كه زنده است،
آدم به عشق آدم زنده است!
وقتی صبرتان لبریز میشود چه باید بکنید ؟
اینجا پیشنهادهایی برایتان آوردهایم که به صبر از دیدی فراتر از انفعالی نگاه کنید و آن را به یکی از مهمترین مهارتهای زندگی کردن تبدیل کنید.
از زمانهای خیلی قدیم گفتهاند که صبر یکی از فضیلتهای اخلاقی است. شاید یکی از چیزهایی که باعث آزارتان میشود همین است که همیشه گفتهاند باید صبر داشته باشید. در دنیای مدرن امروز نیاز داریم که کمی بیشتر در این مورد توجیهمان کنند. ما به شواهد و مدارکی نیاز داریم که نشانمان دهد صبر کردن در زندگی به نفعمان خواهد بود.
در دنیای به شدت رقابتی امروز، صبور بودن یعنی دوم شدن یا شاید هم آخر شدن. به عبارت دیگر، صبر شاید به چشم «ضعف» دیده شود.
لغتنامه مریاموبستر، صبر را اینطور معنی میکند، «توانایی حفظ آرامش و اذیت نشدن در زمان انتظار طولانی یا در برخورد با مشکلات یا افراد سرسخت». نکته خاصی در این معنی دیده نمیشود. با اینکه «حفظ آرامش» یا «اذیت نشدن» در مواجه با «مشکلات» یا «افراد سرسخت» عالی به نظر میرسد ولی واقعاً مشخص نیست که اینکار چطور باید انجام شود و چه حسی در فرد ایجاد میکند.
ایجاد مهارت تمرکز حواس و ملاحظهکار بودن روش ایجاد صبر است. ایجاد صبر سه مولفه اصلی دارد:
۱) پذیرش آنچه که در زمان حال وجود دارد.
۲) درک اینکه همه چیز تغییر میکند.
۳) تصور نکردن اینکه شما تنها و جدا از دیگران هستید.
صبر شاید به نظر چندان جذاب نرسد ولی برای سلامت و کارایی شما ضروری است. و تصور نکنید که فقط افرادی مثل حضرت ایوب و دالایلاما از پس آن برمیآیند. علوم روانشناسی جدید بر آن تاکید دارند و وقتی منتظر اتفاق بعدی در زندگیتان هستید، تنها کاری است که باید انجام دهید.
بیصبری و بیحوصلگی شما را نه تنها از مقاصد خوبتان بلکه از افراد مهم زندگیتان دور میکند.
وقتی در خانه یا هر جای دیگری دچار خشم و کلافگی میشوید، دلیل آن این است که از این سه مولفه که در بالا اشاره کردیم دور شدهاید.
در زیر توصیهها و پیشنهادهایی آوردهایم که کمکتان میکند به صبر از دیدی فراتر از فقط منفعل بودن و انتظار کشیدن نگاه کنید و بتوانید آن را به یکی از مهمترین مهارتهای زندگیتان تبدیل کنید.
۱. از خودتان سوال کنید: آیا خشمتان در مقابل فردی دیگر حس خوبی به شما میدهد؟
آیا این خشم باعث میشود کنترل بهتری روی اوضاع پیدا کنید؟ آیا قدرت فکر کردنتان را تقویت میکند یا مسدود؟ لبریز شدن صبر و در رفتن از کوره چه تاثیرات منفی بر خودتان و دیگران خواهد داشت؟ اینکار چه هزینههایی برایتان به دنبال دارد؟
۲. از خودتان سوال کنید: از این از کوره در رفتن چه درسی میگیرید؟
این واکنشها چطور میتواند شما را درمورد مرزهای ظرفیت صبرتان آگاه کند؟ لازم نیست دردی که ممکن است اینکار برایتان به همراه داشته باشد را دوست داشته باشید ولی آیا اصلاً دوست دارید بخاطر این فرصت برای تقویت صبر و ظرفیت سلامتتان قدردان باشید؟
۳. برای خودتان هدف قرار دهید که در جمع از واکنشهای احساسی و لحظهای خودداری کنید.
خودتان را به تمرین کردن صبر متعهد کنید.
۴. سنگر بگیرید.
سعی کنید خودتان را در موقعیتهایی که لازم است درمقابل میل به واکنشهای احساسی در زمان خستگی و کلافگی مقاومت کنید، قرار ندهید. تمرینات صبر را برای زمانهایی نگه دارید که احتمال لبریز شدن صبرتان کمتر است.
چرا برخی فرزندان از والدین خود متنفر میشوند؟
تنفر از والدین : بیشتر فرزندان ، به والدین خود عشق می ورزند ، اما این حالت تنها برای زمانی است که والدین در نهایت محبت و مهربانی با آنها رفتار کنند. در صورتی که نیازهای آنها تأمین نشود ، حس تنفر از والدین در آنها شکوفا می شود. همواره پدر و مادر فرزند خود را دوست دارند و این عشق ذاتی است زیرا که آنها را به دنیا آورده اند ، ولی این به تنهایی برای فرزندان کافی نیست .
شرایط دلخواه
فرزندان به دنبال تأمین نیازهای خود هستند . هر چه بزرگتر می شوند ، انتظارات و نیازهای آنها نیز نمایان تر می شود . اگر پدر و مادر به درستی آنها را درک نکنند و نیازهای عاطفی و مادی آنها تأمین نشوند و در ادامه محدودیت هایی را برای آنها مقرر کنند ، نارضایتی فرزند آغاز می شود و به تدریج این نارضایتی ، تبدیل به تنفر می شود! آنها انتظار دارند که والدین در هر صورت به رشد شخصیتی آنها نیز اهمیت بدهند.
تأثیر شرایط محیطی
علت دیگر تنفرگرایی فرزند ، اثرات شرایطی است که والدین برای آنها فراهم می کنند. همانطور که آنها در محیط بیرون تأثیر پذیر هستند ، شرایط و جو منزل هم بر آنها موثر است . خیلی از والدین ، با بحث و جدل و استرس های متوالی در منزل ، فرزند را تحت فشار روحی قرار می دهند. با این اوضاع آنها نمی توانند به درستی بر درس یا فعالیتهای مفید خود در منزل تمرکز کنند . همچنین با وجود شرایط نه چندان مناسب محیط بیرون از منزل ، همچون ، افراد و دوستان ناباب که آنها را همیشه به راه خطا می کشانند ، فرزند خود را در تنگنا می بیند و در این حالت است که اهانت و بی حرمتی به والدین ، از جانب او آغاز می شود و آنها را اشخاصی خودخواه و بدون ملاحظه می خواند.
راه حل
شاید راه حل آن از نظر برخی بررسی ها آسان باشد، ولی زمان می برد. شما برای ایجاد عاطفه و محبت با فرزندان خود همواره باید صبور باشید. به آنها عشق بورزید، برای آنها وقت بگذارید و آنها را درک کنید. به صحبت های آنها بطور دقیق گوش فرا دهید. آنها را تشویق کنید تا از دوستان ناباب خود دوری کنند و در این راه از هیچ کمکی دریغ نکنید. آنها را در پیشرفت درس و به سرانجام رسیدن اهدافشان یاری کنید. سعی کنید شرایطی را فراهم آورید که رشد شخصیتی آنها در جهتی مثبت نیل پیدا کند .
آیا افسردگی فصلی دارید؟؟
افسردگی فصلی نوعی اختلال عاطفی است که معمولا در زمان مشخصی از سال روی می دهد. ابتلا به این سندروم در اوایل فصول اتفاق می افتد و در پاییز و زمستان شایع تر است.
احساس کسالت، بی هدفی، ناامیدی و بی حوصلگی از علایم افسردگی فصلی هستند که معمولا در اوایل فصول سال روی می دهد.
طی این فرایند با تغییر فصل، فرد شاهد تغییراتی در خلق و خو و روحیات خود می شود. بی حوصلگی، کسالت، احساس خواب آلودگی و درماندگی از علایم شایع افسردگی فصلی است. در این مدت افراد نسبت به انجام فعالیت های روزانه بی رغبت شده و از احساس پوچی رنج می برند.
علت این اختلال در پاییز و زمستان می تواند تغییر در زاویه تابش خورشید و کوتاه شدن روزها باشد. در ابتدای فصول سرد به علت تغییرات جوی و کاهش نورگیری در کارکرد هورمون های بدن اختلالاتی ایجاد شده و ساعت بیولوژیک بدن دستخوش تغییراتی می شود.
برای کاهش تبعات این سندروم باید در فصول سرد سال، افراد مبتلا، فعالیت های روزانه خود را افزایش دهند و بیشتر در معرض هوای آزاد و نور خورشید قرار بگیرند. سحرخیزی، ورزش، تغذیه مناسب و شرکت در فعالیت های گروهی می تواند به بهبود حالات روحی این افراد کمک کند.
یک کار ضروری که خانم ها حتما باید انجام دهند
یه وقتایی به خودتون مرخصی بدین
دست خودتونو بگیرین ببرین گردش
یه روزایی خودتونو بیشتر از هر چیزی تودنیا دوست داشته باشین
اینطوری تو زندگی شاد و موفق خواهید بود