خوراک جذابی که منتظرش بودی!
خوراک جذابی که منتظرش بودی!
✍? روزانه انبوهی از مطالب دروغ و بیپایه و اساس در فضای مجازی منتشر میشه.
? خیلیا، مثل آب خوردن، این مطالب رو باور میکنن!
?? و میلیونها چت و کامنت درباره اون مطلب، روانه فضای مجازی میشه.
⁉️ اما چرا بعضیا سادهلوحانه هر چیزی رو باور میکنن؟ ?
?? چون نویسنده و طراح این مطالب، دقیقا چیزی رو منتشر میکنه که مخاطب «دوست داره» دنبال کنه!
⚙️ طراحان چرندیات مجازی، مخاطبان خودشونو خوب میشناسن و دقیقا محتوایی رو نشر میدن که مخاطب منتظرش بوده…
? یه خوراک جذاب برای ذهن مخاطبِ هدف. ?
✅ مردم اساسا دوست دارن مطالبی که در جهت تمایلات و افکارشون هست، بپذیرند و باور کنند.
? یعنی اگه یه مطلب، ذهنیت ما رو تایید کنه، ناخداگاه، دوست داریم، اون خبر رو باور کنیم، قبل از اینکه راست و دروغش مشخص بشه.
? حالا فقط کافیه یکی بیاد دقیقا همون مطلبی رو منتشر کنه که افکار ما رو تایید میکنه.
مطلبی که تصورات فعلی ما رو کامل میکنه.
⬅️ فرض کنید شخصی نسبت به سپاه پاسداران ذهنیتی منفی داره، این شخص اگه با مطلبی علیه سپاه برخورد کنه، به احتمال زیاد، سریع اون خبر رو میپذیره.
?? و حس میکنه برای درستیِ طرز فکرش، مدرک پیدا کرده.
? حالا راهکار چیه؟
ساده است؛ هر چیزی رو باور نکنید.
?? جدا از اینکه در جهت ذهنیت شما باشه یا نه.
?? در راستای سلیقه، اعتقاد و طرز فکر شما باشه یا نه.
✔️ به خودتون فرصت بدید تا راست و دروغش معلوم بشه.
?? پس اگه با سپاه مشکل داری، دلیل نداره هر مطلبی ضد سپاه خوندی، باور کنی.
?? اگه از آمریکا بدت میاد، قرار نیست هر چی علیهاش منتشر شد، درست باشه./جریان ارزشی لبیک
ــــــــــــــــ
? در پرتگاه مجازی، مجهز باش…
چاه عمیق حکومت
?چاه عمیق حکومت?
?آیت الله حائری شیرازی?
اینکه حکومت امام زمان علیهالسلام عقب میافتد علتش این است کسانی که میخواهند با حضرت کار کنند، باید فطرتشان بسیار قوی باشد و این مسئلۀ مشکلی است.
اگر بخواهیم از زمین آبی برداریم که بسیار زلال باشد، باید چاهی بسیار عمیق حفر کنیم.
ممکن است ما در زندگی در جایی به آب برسیم، اما چون این آبها سطحی است، زود تمام میشود.
حکومتهایی که میآیند و میروند، مانند آبهای سطحی هستند؛ نه بهداشتیاند و نه خوردنی. آبی که به درد خوردن میخورد با حفر چاه عمیق بهدست میآید.
حکومت حضرت به این دلیل عقب میافتد که میخواهد این حکومت از اعماق وجود انسانها نشئت بگیرد و به زور اسلحه نباشد.
آیا درباره تئوری فیل سفید چیزی شنیده اید؟
✍️تئوری فیل سفید
?(سناریو عدم خروج از معاملهای باوجود ضررده بودن آن)
در زمان های گذشته چند نسل نادر از فیلها زندگی میکردند که سفید رنگ بودند. فیلهای سفید ارزش زیادی داشتند و به عنوان هدیههای دیپلماتیک گرانبها بین کشورها رد و بدل میشدند و پادشاهان در سفرهایی که داشتند این فیل را به عنوان هدیه به پادشاه کشور میزبان میدادند.
هزینه نگهداری و تغذیه این فیلها بسیار زیاد بوده است، زیرا نوع خاصی از گیاهان را مصرف میکردند، در ساعات خاصی شستشو داده میشدند، محل نگهداری آن ها ویژگیهای خاصی داشت و … حتی گاهی بخشی از دربار را برای نگهداری این فیلها به کار میگرفتند.
مشکل زمانی به وجود میآمد که کشور به دلایلی مثل قحطی، سیل، جنگ و … دچار کمبود منابع میشد. با وجود گرسنگی مردم و دربار دیگر دلیل منطقی وجود نداشت که پادشاهان بخواهند از فیلها نگهداری کنند ولی به دلیل این که در گذشته هزینههای زیادی را صرف این فیلها کرده بودند ترجیح میدادند بازهم هزینه کنند تا دستاوردهای قبلی آن ها از بین نرود. و گاهی حتی زنده ماندن این فیل را به زنده ماندن مردم ترجیح میدادند.
در واقع اصطلاح فیل سفید به داراییهایی از زندگی و سازمان ما گفته میشود که امروزه کاربرد و فایدهای برای ما ندارند و هزینهی نگهداری آن ها بیشتر از سود آن هاست ولی ما باز هم اصرار به نگهداری این داراییها داریم.
فیل های سفید منابعی هستند که به علت هزینههای غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن، نمیتوانیم ” از لحاظ احساسی ” به سادگی آن ها را از مجموعهی منابع و داراییهای خود حذف کنیم و هزینههای آتی آن ها را هم میپذیریم.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ *علی فروش نشویم.*
#تلنگر
⭕️حضرت علی (ع) بعدازدرگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
?من دلم خیلی بحال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید’
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنید و به من بدهید با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه کردند و فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان *علی فروش نشویم.*
گزارش فارس از میزگرد تخصصی کوروش و ذوالقرنین: کوروش «ذوالقرنین» نیست/ داریوش از کوروش متدینتر بود
خبرگزاری فارس: یک مورخ و تاریخپژوه گفت: گاهی در متون تاریخی به جای درج نام، ویژگی را عنوان میکردند، اما به نظر میرسد «ذوالقرنین» ذکر شده در قرآن، اسم یک شخص است و ویژگی نیست که بتوان بر دیگران از جمله کوروش تطبیق داد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس نشست تخصصی کوروش و ذوالقرنین عصر امروز در تالار اجتماعات حوزه هنری با حضور غلامرضا معصومی، پرفسور عریان، سیدمحمدعلی قدیری اصل و حجتالاسلام علی ریاحی برگزار شد،
* فریدون شاهنامه اولین کسی است که به ذوالقرنین نسبت داده شد
حجتالاسلام ریاحی اظهار داشت: از زمانی که آیات مربوط به ذوالقرنین در عصر نبوی نازل شد، مفسران گوناگون در مورد ذوالقرنین صحبت کردند.
وی افزود: یکی از قدیمیترین افرادی که به ذوالقرنین منتسب میکنند، فریدون پادشاهی است که در شاهنامه فردوسی آمده است.
ریاحی ادامه داد: مفسرین اهل تسنن، اسکندر مقدونی را ذوالقرنین معرفی کردند. 10 قرن پس از اسلام مفسران شیعه به سراغ تفاسیر روایی رفتند و بعد از آن کوروش را به ذوالقرنین نسبت دادند.
وی ادامه داد: افراد بسیاری مانند داریوش، کوروش، پادشاهان یمنی و امپراطور چینی که دیوار چین را ساخت را منتسب به ذوالقرنین میکردند و نخستین کسی که کوروش را به عنوان ذوالقرنین اعلام کرد، «ابوکلام آزاد» مبارز هندی بود. علامه طباطبایی نیز مطابق نظر ابوکلام، اینکه کوروش همان ذوالقرنین قرآنی باشد را محتمل میدانست.
قدیری اصل: شاهان گوناگون در طول تاریخ ذوالقرنین نامیده میشدند
از دیگر سخنرانان این نشست محمدعلی قدیری اصل مورخ و تاریخپژوه بود که در ابتدای سخنانش به بیان معنی ذوالقرنین پرداخت و گفت: معنی نخست ذوالقرنین این است فردی با دو شاخ است. برخی شاهان از جمله شاهان قاجار تا شاهان چین را به ذوالقرنین منتسب میکردند. گاهی اوقات ناچار میشویم از این افرادی که منتسب به ذوالقرنین شدند یکی را بر دیگری ترجیح دهیم.
ریاحی افزود: «قرن» در لغتنامه عربی چند نوع معنی شده است. نخست اینکه به معنای موهای مجعد است، دیگری به معنای کسی است که دو شاخ بر کلاه دارد. همچنین به دورههای معین تاریخی معنی شده است و بعد از آنکه عربها با فرهنگ عربی آشنا شدند قرن را به معنای سده فارسی پذیرفتند.
قدیری ادامه داد: از امیر مؤمنان پرسیدند ذوالقرنین پادشاه یا پیغمبر بوده است؟ حضرت امیر فرمودند: بنده صالح خداوند بوده است که هم خدا را دوست میداشت و هم خدا او را دوست داشت.
وی ادامه داد: البته به امیرمؤمنان نیز ذوالقرنین میگفتند به این دلیل که امام حسن و امام حسین در دو طرف حضرت مینشستند.
قدیری گفت: به کوروش از این جهت که سرزمین ماد و پارس را متحد کرده بود ذوالقرنین میگفتند.
*نامهای تاریخی براساس کارکردها دچار دگردیسی میشوند
از دیگر سخنران برنامه پرفسور عریان بود که گفت: آنچه برای مورخان مهم است بررسی پدیده تاریخی در نهایت منطق و عقلانیت صورت گرفته باشد.
وی افزود: برای من مهم اینست که براساس «فکت» تاریخی آیا ذوالقرنین میتواند همان کوروش باشد یا خیر؟ چرا که بر اساس حقایق تاریخی ذوالقرنین نمیتواند کوروش باشد.
عریان گفت: در بررسی متون تاریخی زمان و مکان سیال است و به هیچ وجه با زمان و مکانی که ما امروز درک میکنیم، شباهتی ندارد. اسمهای تاریخی دارای بار معنایی اسطورهای و حماسی بودند و بعدها به مرور زمان و براساس کارکردها دچار دگردیسی شدند.
وی ادامه داد: مسئله دیگر کلیت در مفاهیم است. من در بررسی تاریخی عدالت کوروش را با تسامح میپذیرم اما نمیتوانم دو شاخ و دستیافتن به شرق و غرب عالم را بپذیرم، اگر اینگونه بود میتوان بسیاری از امروزیها را ذوالقرنین نامید چون به شرق و غرب عالم دسترسی دارند!
*کوروش شخصیت مبهم و رازآلود اسطورهای است
عریان، کوروش را شخصیتی مبهم و آمیخته به اسطوره معرفی و تأکید کرد: داریوش بسیار متشرعتر و متدینتر و همچنین بسیار عادلتر از کوروش بود. داریوش بدون اجازه اهورا مزدا آب هم نمیخورد!
وی افزود: ایرانیان خیلی علاقه داشتند که کوروش را ذوالقرنین واقعی مطرح کنند، من اینکه کوروش ذوالقرنین است را نه در روایات ائمه و در متن قرآن دیدهام.
عریان گفت: علامه طباطبایی در مقایسه اینکه کوروش و یا اسکندر مقدونی ذوالقرنین است، کوروش را احتمال نزدیکتر به ذوالقرنین میداند.
*هرودت مورخ یونانی با وجود کینه نسبت به پارسیان از کوروش با بزرگی یاد میکند
به گزارش فارس، غلامرضا معصومی نیز در این میزگرد تخصصی گفت: در زمان حضرت رسول، یهود و نصاری نزد ایشان آمدند که خواستند حضرت را امتحان کنند و از او در مورد ذوالقرنین پرسیدند. آیهای که در مورد ذوالقرنین آمده است نیز بعد از این پرسش نازل شد. یهودیان نیز به صحت سخن حضرت رسول پی بردند اما ایمان نیاوردند.
در ادامه این میزگرد هریک از اساتید حاضر به اظهار نظرهای کوتاه درباره کوروش و ذوالقرنین پرداختند. ریاحی گفت: گاهی در متون تاریخی به جایی که از اسم نام ببرند از ویژگی نام میبرند به نظر من ذوالقرنین قرآنی اسم یک نفر بوده البته ذوالقرنین کوروش نیست.
قدیری نیز معتقد بود: آنقدر کوروش بزرگ است و سجایای اخلاقی دارد و دوست و دشمن از او تعریف کردند که نیازی به این نیست که ثابت کنیم کوروش همان ذوالقرنین است.
وی افزود: هردوتی که از پارسیان خصمانه صحبت میکرد از کوروش پارسیان به نیکی یاد میکند.گزنفون شاگر سقراط است که میگفت نوری از آسمان به دو شاخ ذوالقرنین میخورد و به آسمان برمیگردد.
*کوروش بنیانگذار نخستین امپراتوری توتالیتر جهان است
عریان گفت: دوره هخامنشی و ساسانیان متفاوت است کوروش بنیانگذار نخستین امپراتوری توتالیتر جهان است و هگل در کتابی از ایرانیان به عنوان نخستین قوم تاریخی یاد میکند که پا به تاریخ گذاشتند.
وی با طرح این پرسش که چرا منابع غیر ایرانی در مورد کوروش صحبت میکنند و چرا منابع ایرانی در این باره وجود ندارد، این میزگرد را به پایان برد
زن قهرمان است
حضرت زینب(س) خطاب به یزید: تو حقیرتر و کوچکتر از این هستی که من تو را مخاطب خودم قرار بدهم
اگر برای زن جَبن (ترس) به معنای یک خوی و خلق اخلاقی، خوب بود، حضرت زینب(س) میبایست از همه زنهای دیگر ترسوتر و بیشخصیتتر باشد و به اصطلاح معروف سرش از لاک خودش بیرون نیاید. مگر دم دروازه کوفه کسی زینب را مجبور کرده بود که بیاید سخنرانی بکند؟ مگر سخنرانی قابل اجبار است؟! یا در مجلس ابن زیاد مگر کسی زینب را مجبور کرده بود که آنچنان در مقابل ابن زیاد بایستد و حتی به او ناسزا بگوید که واقعاً خطر کشته شدن خودش و کسانش وجود داشت؟!
و بالاتر از این، در مجلس یزید است با آن طنطنه و دبدبه که خیلی با مجلس ابن زیاد فرق میکرد، چون اولا ابن زیاد حاکم بود و یزید خلیفه، و ثانیاً ابن زیاد در کوفه بود و یزید در شام، و شام به اعتبار اینکه مجاور با بیزانس (قسطنطنیه آن وقت) بود شکوه خاصی داشت. ولی این زن اصلا اینها را به چیزی نمیگیرد، به یزید میگوید: تو حقیرتر و کوچکتر از این هستی که من تو را مخاطب خودم قرار بدهم، تو ارزش اینکه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم نیز نداری.
آیا یک زن ترسو میتواند این کار را بکند؟ نه. در آنجا حداکثر این بود که جان زینب در خطر بود؛ در خطر باشد. از دادن جان که نمیترسید. عزت و شرفش در خطر نبود، برعکس بر عزت و شرفش با این شجاعت افزوده میشد.
?تعلیم و تربیت در اسلام،شهید مطهری، ص۱۲۴-۱۲۳
مدیریت بحران تکراری در پس تکرار
در مدیریت بحثی داریم با عنوان مدیریت بحران
بحران ها به دو دسته تقسیممیشوند.
اول: بحرانهای قابل پیش بینی مثل سیل
دوم: بحران ها غیرقابل پیش بینی مثل زلزله
مدیران و جامعه باید برای هر دو نوع بحران آماده باشند، اما در کشور ما عموما بحرانهای قابل پیش بینی هم توسط مدیران درست مدیریت نمی شود و خودشان بهبحران تبدیل میشوند.
مثلا استان گیلان قرنهاست که استان پر باران ایران است.
پاییز سومین فصل سال است.
باران پاییزی در گیلان زیاد است.
باران شدید در گیلان معابر را مسدود میکند.
باران کسب و کار و رفت و آمد مردم را تحت تاثیر قرار میدهد.
این جملات بالا را مدیران نمیدانند؟
آیا مدیریت این مساله در ماههای گرم و بی باران سال کار غیرقابل پیش بینی است؟
یعنی مدیران ما نمیدانند که در پاییز گیلان هرساله مردم دچار مشکل میشوند؟
مدیر باید قبل از وقوع بحران، مساله را مدیریت کند نه اینکه پس از رخ دادن آن قهرمانانه وارد گود شود.
مثل همین ماجرای اخیر تحریمها، دشمن از ماهها پیش اعلام کرده بود که از این تاریخ اقدامات خود را شروع خواهد کرد اما در اینجا هم مسولین ما غافلگیر شدند.
افراد ناآگاه بزرگترین خطر جامعه
اين يك خطر بزرگ است براى يك اجتماع كه افرادش ناآگاه باشند. دشمن اگر زيرك باشد خودِ اينها را ابزار عليه خودشان قرار مىدهد: يك داستان جعل مىكند، بعد اين داستان را به زبان خود اينها مىاندازد تا خودشان قصه و حرف و سخنى را كه دشمنشان عليه خودشان جعل كرده بازگو كنند.
اين علتش ناآگاهى است و نبايد مردمى اينقدر ناآگاه باشند كه حرفى را كه دشمن ساخته، ندانسته بازگو كنند؛ اين يكى مىگويد چنين حرفى را شنيدهام، ديگرى مىگويد من هم شنيدهام، و همين طور…
اينها نمىدانند حرفى كه دشمن جعل مىكند وظيفه شما اين است كه همان جا زير پايتان دفنش كنيد. اصلًا دشمن مىخواهد اين حرف بين مردم پخش بشود. شما بايد دفنش كنيد و به يك نفر هم نگوييد، تا به اين وسيله با توطئه سكوتْ نقشه دشمن را نقش بر آب كنيد.
اسلام چه مىگويد؟ مىگويد هر وقت چنين چيزى شنيدى ابداً به زبان نياور.
اگر دغدغه دارى، خودت برو تحقيق كن. تو كه حوصله تحقيق كردن ندارى ديگر چرا بازگو مىكنى؟! حق تحقيق دارى، برو تحقيق كن اما حق بازگو كردن ندارى.
آشنایی با قران ج 4 ص 35
در پاسخ به نامه انصاری راد خطاب به امام خامنه ای
?اخیراً نامه ای منسوب به حسین انصاری راد، از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم درباره حصر سران فتنه خطاب به امام خامنه ای منتشر گردیده است، نامه انصاری راد یک محتوای اصلی دارد که همانا تحریف فتنه است که پس از آن نتیجه میگیرد اگر در شرایط حصر اتفاقی برایشان بیفتد به کشور، اسلام و روحانیت و رهبری خسارت وارد میشود و بعد به دستورات امام برای حفظ حرمت قانون اساسی اشاره کرده و در نهایت از امام خامنه ای خواسته است که در جهت حرمت قانون اساسی و جلوگیری از خسارت به کشور، دستور فوری به رفع حصر دهد که در جواب به این استدلال، به هر چهار بخش از نامه انصاری راد پاسخ خواهم داد:
?انصاری راد ادعا کرده است که کروبی و موسوی و رهنورد شبهه ای داشته اند و در برخی مسائل نظری مخالف داشته اند و میگوید ایشان نه در دعوت به تظاهرات، نه در اداره آن، نه در شعارهایی که در آنها داده شد و نه در سوءاستفاده ای که از این تظاهرات و شعارها از سوی اراذل و اوباش و ضدانقلاب شد نقشی نداشته اند که این موارد بسیار غلط است و شاهد آوردن از افرادی مثل صادق زیباکلام و علی مطهری در حالی که تعداد معتنابهی بیانیه و دعوت از سوی سران فتنه برای آوردن مردم به خیابانها وجود دارد که اجازه استناد به اظهارات هیچ شاهد حتی عادلی را نمیدهد چه رسد به امثال صادق زیباکلام و علی مطهری!
?نکته دیگر این که برخلاف ادعایی که در نامه انصاری راد مطرح میشود، بحث فتنه اصلا موضوع اختلاف سلیقه نبود، بحث ادعای تقلب گسترده مهندسی شده بود. ادعایی که از ماهها قبل در شیپورش میدمیدند و در صبح، ظهر و شب انتخابات هم آن خط را دنبال کردند و نهایتاً هم به جای حرکت در مسیر قانونی، از مردم خواستند تا خیابانها را خالی نکنند و کف خواسته های خود را نیز ابطال انتخابات قرار دادند و در این مسیر نه حرمت قانون اساسی، نه احترام جایگاه ولایت فقیه و نه التفات به منافع ملی، امنیت ملی و وحدت ملی را مد نظر قرار ندادند.
?نکته بعد این که برای هر عقل سلیمی قابل پیش بینی بود که دعوت مستمر برای تجمع غیرقانونی به خیابان که از شبهای قبل از انتخابات تا یک سال و نیم پس از انتخابات ادامه داشت قطعاً نمیتوانست با مدیریت و کنترل همراه باشد و این مسئله را شخص امام خامنه ای هم به سران فتنه گوشزد کردند که رشته کار از دستتان در میرود و این مسیر را ادامه ندهید که عدم توجه آنها به این نصیحت، به معنی پذیرش مسئولیت عواقب آن لشگرکشیهاست که به تدریج به سمت اغتشاش، همراهی با دشمن، گرا دادن به تحریمها و امیدواری دشمن به براندازی حرکت کرد.
?حتی اگر فرض کنیم نگاه فتنه گران در ابتدا تنها شبهه در سلامت انتخابات بود و این شبهه بود که باعث میشد ایشان بدون توجه به قانون اساسی، منافع کشور و نظر ولایت فقیه به دعوت به اغتشاش ادامه دهند اما این رفتارشان نبود که به حصر انجامید بلکه وقتی ایشان در بهمن 1389 که حدود یکسال و نیم از انتخابات گذشته بود، دعوت به تکرار مدل اغتشاشات سوریه برای براندازی جمهوری اسلامی کردند، اثبات شد که مسئله ایشان انتخابات نیست بلکه براندازی نظام جمهوری اسلامی است، پس این که این را نادیده بگیریم و جرم خیانت سران فتنه را به اختلاف سلیقه بکاهیم حتی اگر در قامت دوستدار انقلاب و امام و رهبری باشد، خیانت محض است.
?و اما این که انصاری راد از امام خمینی(ره) گواه آورده است تا امام خامنه ای را دعوت به رعایت قانون اساسی در قبال سران خائن فتنه کند از این جهت ایراد اساسی دارد که میکوشد حصر قانونی سران فتنه را غیرقانونی جلوه دهد، در حالی حصر سران فتنه مصوبه شورای امنیت ملی است که عطف به ماده 176 قانون اساسی، قانونی است و نه تنها قانونیست، بلکه حصر درباره افرادی با جرائم بسیار سبک تر از سران فتنه در زمان حضرت امام خمینی(ره) که گویا شاخص جناب انصاری راد هست رخ داده است چه رسد به سران فتنه که صراحتا به سمت براندازی رفتند.
?حصر سران فتنه برای جلوگیری از استمرار اقدامات تفرقه افکنانه، براندازانه و برخلاف امنیت ملی بود تا رابطه ایشان با رسانه ها قطع گردد و این بر بستری کاملاً قانونی انجام شد و نظام کوشید ضمن حفظ منافع کشور و رعایت قانون، سران خائن فتنه را از رأفت اسلامی برخوردار سازد والا جرم فتنه گران اینقدر بود که ایشان را در همان ماههای اول پس از فتنه به دار مجازات بیاوزید نه این که در کنار خانواده و از رفاهیاتی مثل سفر، اقامت در ویلا، استخر و بهترین خدمات درمانی برخوردار باشند و امروز اگر کسی رأفتی بیش از این را برای سران فتنه خواستار است باید بداند که رفع حصر از این خائنان بدون این که بر عدم تکرار رفتار خائنانه گذشته تعهد دهند، برخلاف منافع ملی و حکمت و ظلم بر کل کشور است.
سیاوش آقاجانی
مدافع حرم را درست معنا کنیم
?مدافع حرم را بد معنی نکنیم، این درست است که واژه مدافع حرم برای خود این افراد و سایر مذهبیها به عنوان واژهای مقدس مورد استفاده قرار میگیرد لیکن نباید اشتباه کرد و کارشان را تنها دفاع از حرم دانست، ایشان در واقع تنها مدافع حرم نیستند چرا که:
1- مدافع مال و جان و ناموس هم میهنان خویش هم هستند که اگر نبودند امروز به احتمال زیاد باید در داخل مرزها با تکفیریهایی میجنگیدیم که هیچ حرمتی برای جان و مال و ناموس ما قائل نیستند!
2- مدافعان حرم، مدافع جان و مال و ناموس همسایگان ایران هم هستند، اگر باور ندارید از سوریها و عراقیها نظرشان را درباره مدافعین حرم و سردارانشان بپرسید، عکسهایشان را با هم ببینید.
3- مدافعان حرم اما مدافع عزت و استقلال ایران و خاک ایران و منطقه هم هستند که اگر نبودند آمریکا فرسنگها به تجزیه ایران و اجرای نقشه جدید این منطقه با کشورهای کوچک و ضعیف نزدیک شده بود.
4- مدافعان حرم اما مدافعان آزادگی هم هستند، تلطیف کننده تاریخند آن هم در اوج ددمنشی تکفیریها و وحشیگری کفار مدعی تمدن، فخر انسانیت هستند حتی برای کسانی که به اسلام و مسلمین و حرمهایشان حرمتی قائل نیستند.
5- مدافع حرم را هر کسی میتواند به لفظ مقدس مدنظر خود معنی میکند هر چند ایشان به واسطه محبت عظیمشان نسبت به اهل بیت، به دفاع از این حریم و انتساب به حرم افتخار میکنند.
6- مدافعین حرم، مدافع اسلام حقیقی در مقابل اسلام آمریکایی و اسلام معاویه هستند. چون داعش با نام اسلام درحال جنایت است و اگر دفاع ایران نبود امروز تمام دنیا از اسلام فقط اسلام داعشی را میشناخت و بعدها ایران را به دلیل سکوت در قبال جنایات داعش محکوم و سرزنش میکردند!
7- امروز واژه مدافعان حرم برای بسیاری از افراد غیر مذهبی هم تقدس یافته است هرچند داعشیهای وطنی بسیار کوشیدند با واژگان جعلی مثل مدافع اسد بکوشند مانع معرفی و تاثیرگذاری ایشان در اذهان و قلوب مردم گردند.
?و نکته آخر این که خوب است بدانیم مدافعان حرم درجات انسانیت، شجاعت، کمال و ایثار را از همین اهل بیت بزرگوار سلام الله علیهم اجمعین آموختهاند و امروز به قطرهای از محبت آن اقیانوس تبدیل شدهاند، قطرهای که چون سیل دلها را با خود برده است.
سیاوش آقاجانی
آرایش از آرای باطله هم عقب بود!
واقعا چقدر مضحک است؛ خودشان کروبی را تشویق میکنند که اعتصاب غذا کن بعد خودشان میگویند اگر بمیرد خونش پای نظام است! بعد از تحریک وی به خودکشی سیاسی به دنبال پایان دادن به حیاتش هستند. اصلا گویا روی جنازه او حساب کردهاند و حالا که نظام نمیخواهد اعدامش کند، میخواهند با تحریکش به خودکشی، نیاز خود را تامین کنند.
برای این کار او را در سالهای ۸۴ و ۸۸ به “پیروزی” متوهم کردند و امروز هم برایش هشتگ “رئیس جمهور من” میزنند در حالی که آرایش از آرای باطله هم عقب بود!
سیاوش آقاجانی
درباره فضاسازی اخیر برای رفع حصر
?در حالی که نظام حتی پس از 9 دی 88 به دنبال حصر یا محاکمه سران فتنه نرفت و پس از 25 بهمن 89 که برخی از ایشان حامیانشان را به خیابان فراخواندند تا مدل تشنجات سوریه را در کشور پیاده کنند، براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی، ایشان را محصور نمود تا از ادامه اقدامات خیانتبارشان جلوگیری گردد.
?از سوی دیگر از آنجا که مجازات واقعی سران فتنه با توجه به خیانتهایی که کردند و خسارتهایی که به کشور وارد کردند، به احتمال قریب به یقین چیزی جز اعدام نیست و از سوی دیگر، ایشان که زمانی در انقلاب نقش برجسته ای داشته اند حاضر به تعهد مبنی بر عدم تکرار خیانتهای خود نیستند، این حصر همچنان ادامه یافته است.
?نکته جالب این که امروز اکثریت قریب به اتفاق مردم براساس نظرسنجیهای داخلی و خارجی دغدغه رفع حصر ندارند و میگویند نظام دربرابرشان بسیار مسامحه نموده است که تنها به جهت جلوگیری از ادامه خیانتهایشان ایشان را حصر کرده است ولی با این وجود جریانی خاص که ثابت کرده اند در صورت فرصت یافتن به هیچ چیزی پایبند نیستند، میکوشد مشکلات اصلی مردم را به حاشیه ببرند تا حصر برجسته شود.
?علی رغم این که هم سران خائن فتنه تاکنون از اشد مجازات در امان مانده اند و هم در کار خانواده و بهره مند از امکانات رفاهی و درمانی و ورزشی هستند اما جریانی که امروز با الگوگیری از سایر جریانات و اشخاص مجرم و منحرف، با توسل به اعتصاب غذا و مظلوم نمایی بابت کهولت سن، به دنبال رفع حصر است تا:
1️- اگر حصر شکست این را یک موفقیت و مرحله ای از فتح سنگر به سنگر قلمداد کنند و با استفاده از این مدل به دنبال امتیازگیری در صحنه های دیگر بروند.
2️- اگر هم حصر نشکست که با ایجاد مظلوم نمایی و تهییج احساسات بخشی از ناآگاهان سیاسی بستری برای تحرکات پس از مرگ این عناصر خودفروخته ایجاد خواهند کرد.
3- اگر حصر شکست و محاکمه علنی شروع شد با بمب باران رسانه ای و در اختیار گرفتن فضای روانی خواهند کوشید جامعه را دوباره به سمت دوقطبی سازی ببرند.
4- اگر حصر شکست و محاکمه غیرعلنی انجام شود هم که با جنگ روانی و تهییج فضای روانی کشور، صلاحیت و عدالت محکمه را زیر سوال خواهند برد.
5- اگر محاکمه انجام شد و سران فتنه محکوم به اعدام شدند و حکم اجرا شد از اینها مظلوم نمایی و قهرمانسازی میکنند تا با جنازه شان، کشور را متشنج کنند.
6- اگر محاکمه انجام شد و سران فتنه محکوم به اعدام شدند و حکم اجرا نشد این را به منزله ترس نظام تلقی خواهند کرد و حامیانشان را به پیشروی ترغیب میکنند.
?امروز این جریان میکوشد در حالی که مشکلات اصلی مردم، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه معیشتی است، فضا را به سمت سیاستزدگی و تنش حرکت دهد و در این مسیر از هر حربه ای از جمله حصر نهایت استفاده ابزاری را می نماید! حال این که اگر این خائنان از حصر هم آزاد شوند، خواهند کوشید ایشان را به سطوح بالای سیاسی سوق دهند.
سیاوش آقاجانی
تحلیل: باید از لباس سبز و آرامشبخش بچههای سپاه خجالت کشید...
درباره اتفاقات دیروز تهران و شهادت و جراحت جمعی از هموطنان و پاسداران میهن، حرفهای زیادی برای گفتن و نگفتن هست.
حرفهایی که نمیتوان گفت، همه ملت فهمیدهاند. اما میتوان این را گفت که امروز دیگر نیازی به استدلال نیست که ثابت کنیم همدستان داعش در ایران کسانی هستند که قصد تضعیف بنیههای امنیتی کشور را دارند؛ کسانی که دستگاه امنیتی کشور را دستگاه نگیر و نبند میخوانند و فکر میکنند در عالم نه دزدی وجود دارد و نه قاتل و جنایتکاری…
میتوان سوال کرد که چرا کسی در خیابان “ینا” در پاریس و مقابل سفارت ایران در فرانسه برای ما شمع روشن نکرد؟
میتوان تامل کرد در اینکه آمریکا از آن سوی دنیا لشکر میکشد به همسایگی ما تا القاعده و بن لادن را نابود کند مبادا امنیت نیویورک به خطر افتد، اما اینجا در ایران کسانی هستند که میگویند با تروریستهای حاضر در خاک همسایه نباید جنگید و چرا پول خرج میکنیم…
جناب حسامالدین آشنا که میگفت با خریدار حرفهای شدن، محیط امنیتی حول ایران از بین رفته است، کاش امروز فهمیده باشد که برای امنیت کجا و چگونه باید هزینه کرد.
اصلا نباید ماجرای نیمروز چهارشنبه ۱۷ خرداد را سیاسی کرد. اما حتما باید از لباس سبز و آرامشبخش بچههای سپاه خجالت کشید و عذرخواهی کرد بابت آن حرفها که زده شد…
سیدیاسرجبرائیلی
فرق جبهه حق و باطل فضای مجازی در سخنان دکتر جلیلی
جلیلی در جمع تعدادی از فعالان فضای مجازی:
✅ از نظر نرمافزاری ابزاری که جبهه باطل دارد هیچگاه ما نخواهیم داشت چون اساسا جبهه حق نمی تواند از دروغ، تهمت و امثال اینها استفاده کند.
✅ فرق جبهه حق با جبهه باطل در همین است و اگر یک روز ما هم دروغ بگوییم، تهمت بزنیم یا از فلان ابزار نامشروع استفاده کنیم دیگر فرق ماهوی بین طرفین وجود ندارد و دعوا سر قدرت میشود در حالیکه اصل اختلافات جبهه حق و باطل بر سر «حقیقت» است.
✅ یکی از امکانات طرف مقابل «اغوا» کردن است، اما ما اگر بتوانیم هم نباید افکار عمومی را «اغوا» کنیم.
✅ همه قوت ما در این است که از حقیقتی صحبت میکنیم که آن حقیقت ماندگار و آن باطل رفتنی است. اما آیا خودمان این حقیقت را باور داریم؟ اگر از حقیقت عدالت، انصاف و… سخن بگوییم مردم جذب میشوند، ولی اگر صرفاً شعار بدهیم مردم جذب نخواهند شد.
✅ باید دید در کانال ها، گروه ها یا صفحات اینستاگرام مان در این مسیر حرکت می کنیم یا خیر؟ اگر مبنای مطالبی که منتشر می کنیم بر اساس «حقیقت» نباشد ما هم مثل طرف مقابل شده ایم.
✅ گاهی اوقات وقتی برخی صفحات مجازی منتسب به جبهه خودمان را میبینم در خلاف گویی حقیقت، بزرگنمایی و… تفاوت چندانی با آن طرف وجود ندارد پس نباید انتظار نداشت در خیلی موارد موفقیتی کسب کنیم چون خداوند نسبت به بیان و عمل به «حق» وعده نصرت و یاری داده است.
✅ اگر میخواهید در مسیر حق حرف بزنید نباید آخرتتان را به خاطر افزایش چند عضو بیشتر خراب کنید و اگر این کار را بکنیم خسر الدنیا و الآخره خواهیم شد.
✅ متاسفانه برخی اوقات ظرفیت بسیاری از نیروهای انقلابی در این خلاصه می شود که فلان کانال یا سایت ضد انقلاب یک مطلبی را منتشر کرده و حالا ما باید حتما جوابش را بدهیم! در حالیکه برعکس باید جبهه انقلابی آنقدر فعال باشد و در جهت نزدیک کردن مردم به حقیقت خوب کار کند که صدها کانال و سایت ضد انقلاب تلاش کنند تا جواب ما را بدهند.
کانال دکتر سعید جلیلی
اسناد مرتبط با ارائه اطلاعات زنان مطلقه کشورمان به صندوق جمعیت سازمان ملل!
اسناد مرتبط با ارائه اطلاعات زنان مطلقه کشورمان به صندوق جمعیت سازمان ملل!
تحلیل سخنان رهبر انقلاب در سالگرد رحلت امام خمینی (ره)
فرمایشات رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) هر ساله، یک راهنما و بازبینی کلی راه انقلاب اسلامی و چشم انداز ادامه راه است. کانون فرمایشات امسال ایشان، طرح راهبرد دوگانه چالش - سازش و در واقع دو مبنای فکری متضاد داخل کشور یعنی “نگاه انقلابی” و “نگاه لیبرال” بود.
1- اول. رهبر انقلاب با زبان و منطق جریان سازشکار موجود در نظام با ایشان سخن گفتند. ایشان نه از نگاه ایدئولوژیک و محاسبات مبتنی بر عقاید اسلامی که از منطق “هزینه و فایده” و با نگاه تجربی و رئالیستی و این استدلال اثبات شده که “سازش هم هزینه دارد و البته هزینه بیشتر از چالش عقلانی"، مبنای فکری جریان سازشکار را به نقد و نفی کشیدند. مسلما هیچ کس نمیتواند منکر هزینه های سازش و سازشکاری در جهان شود. چرا که نمونه های مختلف آن پیش روی ماست:
?نیمی از بودجه عربستان، هزینه سازش ملک سلمان با امریکا
?اشغال لیبی، هزینه سازش قذافی با امریکا و غرب
?خلع سلاح و دست نشاندگی عیان کرانه باختری، هزینه سازش عرفات با رژیم صهیونیستی
?نوکری و وابستگی کامل مصر به اسرائیل، هزینه سازش انورسادات با رژیم صهیونیستی و..
?و در ایران، هبه بحرین، هزینه سازش شاه با انگلستان
?تعطیلی هسته ای و بازگشت تحریم های با عناوین جدید، هزینه سازش با غرب و…
2- دوم. رهبر انقلاب، دوگانه چالش- سازش را درست در زمانی مطرح کردند که دولت دوازدهم با ایجاد جنگ روانی “ترس از جنگ” بر سر کارآمده است. درحالیکه رهبر انقلاب با روی کارآمدن دولت یازدهم با راهبرد “نرمش قهرمانانه” به حمایت از آن پرداختند، این بار با راهبرد “چالش عاقلانه” به استقبال دولت دوازدهم رفتند. این به معنای ختم عصر نرمش تاکتیکی در برابر دشمنان است و پایان میدان دادن به دولت برای امتیاز دادن های جدید به دول غربی. این یک “ایست بزرگ” برای جریانی است که خواب برجام های ثانوی را می بیند.
3- سوم. رهبر انقلاب، تعمدا از دوگانه چالش-سازش و نه سه گانه چالش-تعامل- سازش نام بردند. چرا که روشن است راهبرد تعامل تنها برای روابط هم سطح معنا دارد. تا زمانی که ایران از لحاظ مادی با قدرت اقتصادی، علمی، تکنولوژیک و سیاسی خود، به سطح مطلوب نرسد، “تعامل” نوشته خواهد شد و “سازش” عمل خواهد شد. درست حالتی که در برجام و دیگر قراردادهای دولت یازدهم رخ داده است.
محمد عبدالهی تحلیلگر سیاسی
جزء کدام دسته هستیم؟
مسلمانان زمان امام حسین علیه السلام سه دسته بودند:
- یک دسته اقلیت بودند که ولایت را با همه وجود پذیرفتند، اما تعدادشان كم است.این دسته با امام حسین علیه السلام تا آخر ماندند و با تمام وجود از ولی خدا دفاع کردند و عزت وآزادگی رو به زندگی در ذلت ترجیح دادند و سرانجام شان شهادت در راه ولایت بود .
- دسته دیگر زندگیشان را به امام باطل اقتدا کردند، اینها هم عددشان خیلی زیاد نیست؛
این دسته در سپاه یزید قرار گرفتند و به او اقتدا کردند و با در مقابل ولی خدا ایستادند و سرانجامی جز شقاوت و بدبختی نداشتند
دسته سوم - اما اکثریت مسلمانها به دلیل اینکه نتوانستند از دنیا و لذت های دنیا دل بکنند نه امام حق را یاری کردند نه جبهه باطل را.به دنیا خود چسبیدند و به فکر مراقبت از آن بر آمدند .
اینها جبهه سوم نیستند، چون نتیجه بیتفاوتی و دنیا طلبی آنها به نفع جبهه باطل است؛ لذا در شمار جبهه باطل محسوب ميشوند. پس اینها نیز شامل«اللَّهُمَ الْعَنْهُمْ جَمِيعا»[1] هستند.
[1]. زیارت عاشورا
ملاك پذيرش اعمال در زمان غیبت
عَنْ اَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام اَنَّهُ قالَ: اَلا اُخْبِرُكُمْ بِما لايَقْبَلُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْعِبادِ عَمَلاً اِلاّ بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلى، فَقالَ: شَهادَةُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللّه ُ وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ (وَرَسُولُهُ) وَالاِْقْرارُ بِما اَمَراللّه ، وَ الْوِلايَةُ لَنا، وَ الْبَرآئةُ مِنْ اَعْدآئِنا، وَالتَّسْليمُ لَهُمْ والْوَرَعُ وَالاِجتِهادُ وَ الطُمَأْنينَةُ وَ انْتِظارُ الْقآئِمِ عليه السلام. [كتاب الغيبة، نعمانى، ص 200 .]
امام صادق عليه السلام به راوى فرمود: آيا ملاك قبولى اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوى گفت: بله، امام فرمود: ملاك قبولى اعمال عبارتند از:
1. شهادت اين كه معبودى بجز خدا نيست و حضرت محمّد صلي الله عليه و آلهبنده و رسول اوست.
2. اقرار و اعتراف به دستور الهى.
3. ولايت اهل بيت عليه السلام.
4. برائت از دشمنان اهل بيت عليه السلام.
5. تسليم در مقابل اهل بيت.
6. تقوى
7. كوشش در راه خدا و آرامش.
8. انتظار حضرت مهدى قائم عليه السلام.
جهان معاویه
جهان معاویه یک جهان کاهش یافته محدود است ، و تا صفر شدن انسانیت انسان ادامه می یابد . تندرستی و زندگی دنیایی و احترام به جسم و تن ، تمام مقصد انسانی می شود که در فرهنگ معاویه زندگی میکند، و توقف در ظواهر ، میدان تلاش و اصل حیات انسان خواهد بود
در نظام معاویه ای تاکید بر سلامتی جسم است ،هرچند تقوا و معنویت به قتلگاه کشیده شود .
در نظام معاویه ای تاکید بر ماندن و زیستن است ،اینکه حیات داشته باشیم فرقی نمی کند با حاکمیت معاویه باشد و یا یک حاکم فاسد دیگر .
وقتی فرهنگ معاویه ای شد اسلام و دین و رهبر دینی دیگر مهم نیست . مهم آرامش فرد است ، مهم زیستن است .
در این فرهنگ فرقی نمی کند چگونه زندگی کنی در ذلت اسارت و حقارت و بردگی باشد و یا نه
امروز فرهنگ معاویه تلاش میکند نگاه مردم را به سوی این فرهنگ هدایت کند
لبخند ذلیلانه در مقابل دشمن را نرمش قهرمانانه می داند
دو زانو زدن در مقابل دشمن را تعامل سازنده می داند
فرهنگ معاویه حضور نیروهای انقلابی و جهادگر را بر نمی تابد و آنها را مزاحم خود می داند .
در این فرهنگ اصل این است که قدرت و ثروت داشته باشی به هر قیمتی که باشد .
برای بدست آوردن آن از دروغ و حیله و مکر و گاهی گریه هم بهره می برد
اما
فرهنگ امام حسین علیه السلام نگاه کریمانه و عزیزانه به انسان و زندگی دارد .
اکنون زده ها
بعضی ها به «حالا خوشیم» راضی هستند به حقیقت طولانی، وسیع و ابدی خود فکر نمی کنند. فکر نمی کنند که فردایشان را چگونه پایه گذاری کنند تا فردا از آن متنفر نشوند و از آن فرار نکنند، امام حسین علیه السلام به انسان می آموزد خودت را اکنون زده نکن، خودت را قربانی هوس نکن، یک خود مقدس برای خودت بساز تا در پرتو آن زشتی فرهنگ معاویه را بشناسی و بفهمی که برای ساختن چنین خودی باید از فرهنگ امام حسن کمک بگیری و گرنه معاویه تو را به «حالا خوشم» راضی می کند و اکنون زده می کند، تو را به زیستن دل خوش می کند نه به چگونه زیستن.
فرهنگ امام حسین علیه السلام به ما چگونه زیستن می آموزد.
نتیجه اکنون زدگی
اکنون زدگی جدایی از امام حسین علیه السلام است، از حسین علیه السلام فاصله گرفتن یعنی بیهودگی، بی ثمری را به رسمیت شناختن، زیستن و حیات در ذلت را به رسمیت شناختن، فرهنگ کرامت و عزت را فراموش کردن,
در این فرهنگ دروغ و تزویر و ریا و حیله جای صداقت و یکرنگی را میگیرد.
از امام حسین فاصله گرفتن یعنی به نرخ روز بودن و به حال خوش بودن و تلاش برای زندگی و زنده ماندن. هر جا که فرهنگ معاویه ای شد، اشراف گری ارزش می شود دورغ و ریا و مکرو حیله شجاعت پنداشته می شود و تصدیق و تکریم، ارزش ها و اخلاقیات نابود می شود در این فرهنگ مهم نیست که چگونه زندگی کنی مهم این است زندگی کنی حیات داشته باشی.