بیاییم پایان جنگ احد را نوعی دیگر رقم بزنیم
بعد از شکست سپاه اسلام در جنگ احد که امیرالمومنین علی علیه السلام بیش از 80 زخم برداشت ،
آیات 146و 147 سوره آل عمران نازل شد:
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ….
این آیات هم توبیخ سپاه اسلام بود و هم نوعی امید دادن به آینده .
توبیخ به اینکه یار پیامبر باید چند ویژگی داشته باشد که شما نداشتید و همین موجب شکست شما شد و امید به آینده به اینکه اگر می خواهید در عرصه های مختلف پیروز بشید و در گروه یاران پیامبر و شیعه واقعی قرار بگیرید باید این ویژگی ها را داشته باشید که عبارتند از :
1 - قاتل ، اهل مبارز و جهاد باید باشید
2- معه ،باید در کنار اهلیت به جهاد ، ولایت پذیر باشید
3- ربیون ،باید برای خدا کار کنید و خدایی باشید
4- فما وهنوا ، اهل سستی و کوتاهی نباشید بلکه اهل کار و تلاش باشید
5- و ما ضعفوا ، نباید ضعیف باشید باید قوی و قدرت مند باشید چه در علم چه در جسم و چه در اقتصاد و… باید قوی باشید
6- و ما استکانوا ، اهل گردن کجی و دست درازی پیش دشمن نباشید نباید مشکلات شما را وادار به تسلیم کند .
7-باید صبور و مقاوم باشید .
حال مردم عزیز ایران
انتخابات مهم درپیش است ببینید کدام یک از کاندیدا ها داری این ویژگی ها هستند و هم او را انتخاب کنیم
چون فردای قیامت در پیشگاه عدل الهی باید پاسخگو باشیم
از نظر خدواند مردم در مقابل حقیقت چهار دسته اند :
دسته اول :
کسانی هستند که اصلا حق و حقیقت را قبول ندارند فقط دروغ و باطل میگن
فقط حرفهای غیر واقعی میزنند
عاشق باطل هستند
خداوند در مورد این گروه می فرماید :
وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ
آنها تنها كسانى اند كه ايشان را زاده اند و قطعا آنها سخنى زشت و باطل مى گويند و[لى] خدا مسلما درگذرنده آمرزنده است
دسته دوم :
کسانی هستند که حق را با باطل مخلوط میکنند .
حق را لباس باطل می پوشانند
جمله خوبی میگه حرف حقی میزند ولی اراده باطل داره
کلمه الحق یراد به الباطل
» وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
و حقّ را با باطل نپوشانيد و حقيقت را با اينكه مىدانيد، كتمان نكنيد.
دسته سوم :
کسانی هستند که میدانند حق کدام است و باطل کدام است ولی حق را کتمان میکند و حرف نمی زند
فهمیده حق کدام است اما حق را و واقعیت رو بیان نمی کنه مخفی کاری میکنه
خداوند در مورد اینها می فرماید :
وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ»
با اینکه می دانند حق را آشکار نمی کنند
یا از روی لجاجت و یا از روی عناد و یا از روی ترس حق را نمی گوید.
دسته چهارم:
کسانی هستند که حقیقت طلبند
و حق را میگویند در بیان حق از هیچ کسی واهمه ندارند جز از خدای خود نمی ترسند.
آسیبی که دینداران را تهدید میکند ،!
در عالم به هر چیزی نگاه می کنیم می بینیم یک سری آفات و آسیب هایی او را تهدید می کند، امام علی علیه ال سلام می فرماید: «لکل شیئ آفة» برای هر چیزی آفتی است.
در کشاورزی برای یک مزرعه، یک باغ میوه آفتات و اسیب هایی وجود دارد، کشاورز ماهر کسی است که اول آسیب ها و آفات باغداری و کشاورزی را بشناسد و با آن ها مبارزه کند تا بتواند ثمره ی خوبی برداشت کند. یا در مکانیکی، مکانیک خوب کسی است که اول آسیب ها را خوب بشناسد و بعد برای رفع آن اقدام کند.
یک معلم خوب و مربی خوب کسی است که اول بداند چه آسیب هایی متربیان را تهدید می کند و بعد برای مقابله با آنها برنامه ریزی مناسب داشته باشد تا به نتیجه مطلوب برسد.
هر کسی در هر جایی و در هر قشری در هر منصبی باید ابتدا آسیب ها و آفاتی که در مسیر کار، تلاش و زندگی او وجود دارد خوب بشناسد و در رفع آنها هم برنامه ریزی مناسب داشته باشد.
دینداری ما هم از این قاعده مستثنی نیست، یک دیندار زمانی می تواند دین خودش را حفظ کند و قوام و ثبات در دین داری داشته باشد که آفات و آسیب هایی را که دین داری او را تهدید می کند خوب بشناسد و با آنها مقابله کند. یکی از مهمترین آسیب هایی که دینداری ما را تهدید می کند اینست که از دین¬مان برای اصلاح امور دنیایی هزینه کنیم. چه بسا افرادی برای اصلاح امور دنیای خود از دین هزینه می کنند تا به دنیای بیشتر برسند، غافل از اینکه هم دنیا خود را از دست می دهند و هم آخرت خود را هم ضرر دینی می کنند و هم ضرر دنیایی.
عمر سعد از دینش هزینه کرد، تا به ملک ری برسد، نه به ملک ری رسید و نه توانست دینش را حفظ کند، همان موقعیت قبلی را هم از دست داد زیرا برای رسیدن به فرمانداری و قدرت از دین هزینه کرد ولی جانش را هم از دست داد.
امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید:
«لا یترک الناس شیئا من امر دینهم لاستصلاح دنیاهم الا فتح الله علیهم ما هو اضرّ منه» مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین خود را ترک نمی کنند مگر اینکه خدا آنان را به چیزی که زیانبارتر است مبتلی می سازد.(حکمت106)
ما با می و مینا سر تقوی داریم دنیا طلبیم و میل عقبی داریم
کی دنیی و دین به یکدگر جمع شوند این است که نه دین و نه دنیا داریم
دنیا مطلب تا همه دین ات باشد دنیا طلبی، نه آن، نه این باشد
در کدام صف قرار دارید ؟؟؟؟
بعضی از مردم از دین فقط نامش رو به همراه دارند دین لق لقه زبانشان هست
امام حسين عليه السلام: اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ؛
به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيلهزندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند.
ظاهرا اهل نماز هستند اما در سپاه معاویه هستند در صف دشمن قرار دارند
در مدینه امام حسین علیه السلام را یاری نکردند بهانه شان این بود که امام تنهاست نباید یا یزید در بیفتد لذا با امام همراهی نکردند
در کوفه نائب امام حسین مسلم را یاری نکردند به بهانه اینکه مسلم که معصوم نیست و امام نیست تا با او همراهی کنیم و با ابن زیاد بجنگیم اگر امام حسین بود با او همراهی می کردیم مسلم را تنها گذاشتند
نتیجه این شد که همین کوفیان که نائب امام را همراهی نکردند در کربلا در مقابل خود امام ایستادند و اورا به شهادت رساندند
یاد مان باشد الان زمان غیبت است و نائب امام زمان نیاز به کمک دارد و ما در ورطه آزمایشیم
نکنه خدای ناکرده نائب امام را تنها بزاریم ودر صف ابن زیاد قرار بگیریم
آرامش معاویه ای
معاویه به همه فهمانده بود که آرامش راپذیرا باشند و در سایه این آرامش اگر اصل اسلام و رهبری اسلام حذف شد چه باک ،مهم این بود که در آرامش باشند و همه آرام آرام به این مسئله عادت کرده بودند . امام حسین علیه السلام همین دیوار فریب معاویه را شکافت میخواست آرامش معاویه ای را حفظ کند و نگذاشت این فریب مزورانه دین مردم شود و دین اصلی یعنی اسلام از بین برود .
یادمان نرود
تاریخ تکرار شدنی است و دشمن همیشه دشمن است و برای ما آرامش معاویه ای را طلب میکند و خدا نکند که این فریب مزورانه
دین مان شود .
دیگر برای ما اسلام مهم نخواهد بود ….
رهبر اسلامی مهم نخواهد بود …
عزت مهم نخواهد بود ….
ولایت مهم نخواهد بود …
حجاب و عفاف مهم نخواهد بود …
و…
بلکه مهم آرامش معاویه ای است
فرقی نمی کند در ذلت بردگی باشد و ….
فرهنگ معاویه و فرهنگ امام حسین علیه السلام
فرهنگ معاویه ، ترس از مرگ را القاء میکند ، اصلا ترس از مرگ همه حیات آنهاست و با ترساندن مردم به مرگ انها را اسیر و تابع خود میکند .
فرهنگی که امروز همواره ما را تهدید میکند به پیر و جوان کار دارد ، فرهنگ ترس از مرگ است .با مطالعه تاریخ می توان به فهمید که در طول تاریخ نمونه هایی بسیار زیادی وجود دارد که با ترس از مرگ ، ذلتی غیر قابل توصیف به جوامع انسانی داده اند .
اینجاست که آدمی می بیند با وجود داشتن حسین علیه السلام چگونه میشود از مرگ نهراسيد و ایستادگی نمود .
فرهنگ امام حسین علیه السلام به ما یاد می دهد که اگر کسی توانست کشته شدن را بشناسد قدرت بی نهایت می شود
اگر نظرمان را از کربلا دور کنیم و بدون کربلا شویم در این صورت فقط می خواهیم بمانیم حالا هر نوع ماندنی شد
فرقی نمی کند ماندن در ذلت باشد واسارت و بردگی
حربه دشمن
انسانی که از مرگ نمی ترسد به تنهایی قدرتی است بی نهایت و بر تر از قدرت های زمان و به همین جهت فرهنگ معاویه ای مجبور است مدام ترس را با هر وسیله ای منتشر کند .
همواره نگران است که نکند مردم دام ترس از مرگ را پاره کنند و از آن بیرون بیایند که این پایان کار استعمارگران است .
امروز استعمارو کاسه لیسان داخلی آنها از حربه ترس از مرگ استفاده میکنند
مردم ما را از مردن می ترسانند از قدرت اسلحه و جنگ موشکی و قدرت کدخدا میگویند .
راه و رسم زنده ماندن را در سر تعظیم بر کدخدا فرود آوردن میدانند.
این نقشه شومشان عملی نمی شود مگر اینکه حربه ترس از مرگ جواب بدهد
اما دشمن نمی داند که مردم ما فرهنگ عزت و شهادت طلبی را از امام حسین علیه السلام آموخته اند
8 سال دفاع مقدس را دیده اند
بیاییم برای ارتقای رشد کشور درست انتخاب کنیم
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی، اقتصادی و فرهنگی پیشرفت داشته است. البته این رشد با شدت و ضعف همراه بوده است. در دولت یازدهم به دلایل ذیل این رشد به حد اقل رسید.
1- عدم توجه به توان داخلی و نیروهای انقلابی
2- بی توجهی به نیروی جوان و کارآمد تحصیل کرده
3- گره زدن حل مشکلات کشور به ارتباط تحقیر آمیز با کشور های بیگانه به خصوص امریکای جنایت کار
4- ایجاد رعب و وحشت در بین مردم با ادعاهای کاذب که اگر ما نبودیم امریکا به ما حمله می کرد برخلاف فرمایشات صریح مقام معظم رهبری مد ظله العالی
5- حذف نیروهای انقلابی و توانمند از مسئولیت های حساس کشوری از جمله هسته ای و…
6- سیاست زدگی و سیاسی کاری بیش از حد کابینه دولت روحانی بجای اینکه به مردم خدمت کنند تلاش می کنند حزب خود را احیا کنند بطوریکه جهانگیری که معاون اول کشور و کاندیدای ریاست جمهوری است، می گوید من نماینده اصلاح طلبان هستم.
7- روحیه اشرافی گری دولت و حمایت از آنها، وزرای میلیاردی هیچ وقت روحیه درک و همسان سازی مردم فقیر را ندارند.
8- فساد بیش از حد و اختلاس های میلیاردی در این دولت از جمله اختلاس 12 هزار میلیاردی در صندوق فرهنگیان
9- ایجاد فاصله طبقاتی بین دولت مردان و مردم با پرداختن حقوق های نجومی
10- دروغگویی صریح و واضح توسط مقامات دولتی.
11- و…
حال چه باید کرد؟!
برای رشد و ارتقاء کشور در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… باید به کسی رأی دهیم که از مردم با مردم و در مردم باشد
گفتوگوی صمیمانه با هادی منافی وزیر کابینه شهید رجایی
روایتسیاسیترینپزشکایرانازگذشته ناخوشاحوالنامهایآشنادرگفتگوبادانا؛
میرحسین و دوستانش، برایمزنآمریکاییگرفتند/ منتظری خودش هم میگفت اینکاره نیست/ بین مدیران شیشلیکی با رئیسجمهوری که خودش نان می خرید 180 درجه فاصله است
چند نام آشنا و خبرساز، روی وایت برد اتاق دکتر منافی 70 ساله، عضو هفت دوره دولتهای اول انقلاب، نقش بسته است که خودش می گوید: از برخی از این ها خوشم نمی اید، نوشته ام تا مبادا فراموششان کنم.
به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ هادی منافی یکی از اعضای کابینه رجایی و باهنر است که در دولتهای اول، دوم، موقت دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم به عنوان وزیر بهداری و رئیس سازمان محیطزیست حضور داشته است.
بهصورت خیلی اتفاقی شرایط مصاحبه با این جراح 70 ساله فراهم شد؛ این عضو کابینه اگرچه این روزها به خاطر سکته کار جراحی را کنار گذاشته است اما همچنان دغدغه انقلاب اسلامی را دارد.
با اینکه سالهای جوانی خود را وقف انقلاب کرده و جزء یاران واقعی انقلاب به شمار میرود اما افسوس میخورد که چرا بهتر از این برای خدمت به انقلاب ظاهر نشده است.
گلایهای از روزگار ندارد اما هرگاه اسم امام خمینی (ره) را میشنود بغض گلویش را میفشارد و اشک از چشمانش سرازیر میشود. از رجایی خاطرات زیادی دارد و علاقهاش به رجایی را میتوان از میان عکسهایی که به دیوار اتاقش نصب کرده است متوجه شد.
اسامی زیادی را روی یک وایت برد رو به روی میز کارش نوشته است؛ خیلی صریح و بدون اینکه نگران چیزی باشد درباره برخی از آنها میگوید از آنها خوشم نمیآید و برای همین نامشان را نوشتهام تا فراموش نکنم.
متن زیر حاصل این گفتوگوی صمیمانه با هادی منافی وزیر کابینه شهید رجایی است:
این تیترها را یادتان هست؟!
وبلاگ افاضات عقل کل نوشت؛ سال گذشته در همین روزها بود که تیتر می زدند:
« دنیا به احترام ایران ایستاد»؛ «جشن هسته ای در سراسر ایران» ؛ « انقلاب دیپلماسی به تاریخ 23 تیرماه 94»؛ « جهان تغییر کرد، دوئل مذاکرات پس از 12 سال به توافق رسید»؛ « ظریف و یارانش به تاریخ پیوستند» ؛ « 23 تیرماه 94 روزی تاریخی و فراموش نشدنی بعد از 12 سال مقاومت هسته ای»؛ « خجسته باد این پیروزی» ؛ «تمام تحریم ها لغو می شود»؛ «پیروزی بدون جنگ»؛ «بالاخره یک روز خوب آمد»؛ « کلید چرخید، ایران خندید»؛ « بهترین توافق ممکن به دست آمد»؛ «ایران بر قله توافق»؛ «فتح الفتوح دیپلماسی ایران»؛ «توافق قهرمانانه ایران»؛ «پایانی بر ظلم علیه ملت ایران»؛ «توافق هسته ای یادآور فتح خرمشهر بود» …
اسناد متهمان انفجار دفتر نخستوزیری 6(آخرین قسمت
حبیب الله داداشی
وی که متولد آمل و هم دانشگاهی مهندس رضوی بوده، یک سال زودتر از او از دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی فارغ التحصیل شده است. وی نیز همچون رضوی جذب سازمان مجاهدین خلق گردید و در پیش از انقلاب به اتهام نگهداری مواد منفجره و وسایل تکثیر زندانی میگردد.
در زندان با اعضای گروه فلاح آشنا شده و عضو آن میگردد. وی پس از انقلاب همچون دیگر اعضای این گروه از مؤسسین سازمان مجاهدین انقلاب گردید و به همراه رضوی وارد کمیته اداره دوم ارتش شد. وی همچنین همکاریهایی با وزارت کشور، کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب ارتش و گزینش وزارت صنایع سنگین داشته است.
اسناد متهمان انفجار دفتر نخستوزیری 5
تقی محمدی
تقی محمدی متولد 1336 و ساکن نازیآباد بود که برخی او را از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دانستهاند. او که پیش از انقلاب به شغل آزاد اشتغال داشت، به میان دانشجویان پیرو خط امام رفت. تقی محمدی از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای اول تسخیر لانه جاسوسی، باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد؛ همان فردی که در تسخیر سفارت کنار گروگانها دیده می شود و در اوایل به اشتباه عکس او به خاطر شباهت با احمدی نژاد معروف شد……..
اسناد متهمان انفجار دفتر نخستوزیری 4
محمد محسن سازگارا
محمد محسن سازگارا، متولد 1334 است. او در سالهای پیش از انقلاب، با پذیرش گرفتن از دانشگاه انستیتوی تکنولوژی ایلینوی به امریکا رفت و با انجمنهای اسلامی دانشجویان مسلمان همکاری میکرد و در آنجا با ابراهیم یزدی آشنا شد.
پس از مدتی نیز به عضویت مرکزیت نهضت آزادیبخش خارج از کشور درآمد. با توصیه ابراهیم یزدی در روزهای اوج انقلاب به نوفل لوشاتو پیوست. در آن روزها یکی از کسانی بود که ترجمه سخنان امام را بر عهده داشت که آغاز رخنه او به صفوف انقلابیون بود…….
اسناد متهمان انفجار دفتر نخستوزیری 3
خسرو قنبری تهرانی
وی که بیشتر با نام خسرو تهرانی شناخته شده است، در سال 1333 در تهران متولد شد. از اوایل دهه 50 به واسطه ارتباط درون مدرسه با برخی چهرههای سازمان منافقین، جذب سازمان مجاهدین خلق شد. او که از مرتبطین تشکیلاتی محسن خاموشی بوده است، پس از ترور تشکیلاتی شهید مجید شریف واقفی توسط محسن خاموشی و دستگیری و عدم مقاومت خاموشی لو رفته و به جرم ارتباط تشکیلاتی با سازمان از سال 1354 تا 1357 به زندان افتاد و موفق به ادامه تحصیل خود در رشته کشاورزی در کرج نمیشود.
نقل است در زندان در ابتدا به طیف میثمی گرایش داشته و پس از آن با برخی مؤسسین سازمان مجاهدین انقلاب همچون بهزاد نبوی و مصطفی قنادها صمیمیت مییابد. از دوستان نزدیک و همفکر وی در دوران حضور در سازمان مجاهدین خلق، حسین ابریشمچی بوده است. ….
اسناد متهمان انفجار دفتر نخستوزیری 2
علی اکبر تهرانی
وی متهم ردیف دوم پرونده انفجار دفتر نخست وزیری و از دوستان نزدیک کشمیری است که عامل اصلی فراهم نمودن شرایط نفوذ وی به دفتر نخست وزیری بوده است.
تهرانی قبل از انقلاب یکی از عناصر فعال در سازمان منافقین بوده و به همراه مسعود کشمیری تحت مسئولیت محمود طریق الاسلام فعالیت داشت. وی فارغ التحصیل دانشکده علوم دانشگاه تهران است و پیش از انقلاب به عنوان افسر وظیفه به سربازی می رود. از بدو پیروزی انقلاب به همراه مسعود کشمیری در کمیته اداره دوم ارتش به منظور جمعآوری اسناد و مدارک ستاد مشترک ارتش شروع به فعالیت میکند.
برگه بازجویی علی اکبر تهرانی متهم ردیف دوم
اسناد متهمان انفجار دفتر نخستوزیری 1
در روز 8 شهریور 1360 محمدعلی رجایی رییسجمهوری و محمدجواد باهنر نخستوزیر وقت به همراه گروهی از اعضای هیات دولت در انفجار دفتر نخستوزیری به شهادت رسیدند.
عامل اصلی بمب گذاری شخصی به نام مسعود کشمیری است. هر سال همزمان با هشتم شهریور ماه، نام مسعود کشمیری به عنوان عنصری که عامل انفجار نخستوزیری بوده، مطرح میشود.
نام او غالباً همراه است با بیان تزویرهایش که دو خودکار در جیب داشته یکی برای بیتالمال و یکی شخصی و… اما در این میان، کمتر، سوابق و شخصیت او بررسی شده است.
دستخط مسعود کشمیری عامل انفجار دفتر نخست وزیری
مسعود کشمیری فرزند سعید با شماره شناسنامه 401، متولد سال 1329 از کرمانشاه، دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران.
در انفجار دفتر نخست وزیری در سال 60 در آغاز چنین تصور شد که مسعود کشمیری که آن زمان(جانشین) دبیر شورای عالی امنیت ملی بود نیز در این انفجار کشته شده و قطعاتی از اجساد دیگران به عنوان بازمانده جسد وی دفن شد ولی پس از مدتی معلوم شد که وی از مرتبطان با سازمان مجاهدین و عامل اصلی انفجار بوده که در اثنای جلسه از ساختمان نخست وزیری خارج شده و به تبع آن از کشور خارج میشود.
همسر کشمیری، دختر داییاش مینو دلنواز بود. خانواده وی نیز همزمان با انفجار نخستوزیری، توسط عوامل سازمان از محل سکونت خود به یک خانه تیمی انتقال داده شد و از طریق مرز زمینی عراق یا ترکیه به خارج از کشور گریختند.
از خانواده وی برخی از چهرههای علنی سازمان بودند، همچون ابوالفضل دلنواز(برادر همسرش) که نامزد رسمی سازمان در اسلام آباد غرب در انتخابات دور اول مجلس بود.
پدر مسعود کشمیری بازنشسته شرکت نفت بود که در سال 1377 به علت سرطان در انگلستان فوت و دفن شد.
آخرین باری که کشمیری در انظار عمومی ظاهر شد، در مراسم ختم پدرش در لندن در همان سال بود. برخی از اعضای منافقین معتقدند کشمیری از اعضای ارشد منافقین بریده است و برخی دیگر او را به دلیل جرم آشکاری که مرتکب شد،ه همچنان محتاج منافقین میدانند و معتقدند با مسعود و مریم رجوی در اردن به سر میبرد.
تروریست در توئیتر رخ عیان کرد!
دیماه سال ٩٢ بود که یک مقام آگاه که خواست نامش فاش نشود به خبرگزاری دولتی «ایرنا» گفت: «مسعود کشمیری، عامل انفجار نخستوزیری و محمدرضا کلاهیصمدی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در آلمان رؤیت شدهاند. نامبردگان که از اعضا و هواداران فعال گروهک تروریستی منافقین و خط نفوذ فرقه رجوی در نهادهای حیاتی، حساس و مهم جمهوری اسلامی بودند، هنگام خوردن غذا در رستورانی در شهر کلن و هنگام رانندگی در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شدهاند».
اکانتی در توئیتر در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ کار خود را همزمان با فتنه هایی که اصلاح طلبان در داخل کشور آغاز کرده اند ، شروع میکند. این اکانت فعالیتی سیاسی با هدف تبلیغ علیه نظام را پیش روی فعالیت مجازی خود قرار میدهد! نکته ای که در این خصوص جلب توجه میکند نام این اکانت و البته مکان ثبت شده این فرد میباشد که با گفته های خبر مربوط به ایرنا که آخرین مکان مسعود کشمیری را “آلمان” معرفی میکند هماهنگی دارد!!
اینکه چند سال پیش از خبر منتشره در ایرنا بخواهیم انتخاب این مکان و نام این اکانت را تصادفی بدانیم تا حدی ساده انگارانه میباشد. با اینحال به طور قطع نمیتوان گفت که این اولین و آخرین تصویری است که از تروریست ۶۵ ساله ، پس از سه دهه منتشر شده است.
پروژه نفوذ:به بهانهی شهادت شهیدان رجائی و باهنر
«مسعود کشمیری» (عامل انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت رجائی و باهنر) در حساسترین جا یعنی سیستم امنیتی کشور نفوذ کرده بود.
آقا سید احمد آقا(یار دیرین و فرزند با وفای حضرت امام) در خاطراتش می گوید:
بعد از اینکه از ورود کشمیری جلوگیری کردیم در همین سه راه بیت آمدند و گفتند شهید رجائی آمده و میگوید: اگر ما به ایشان هم بخواهیم اعتماد نکنیم پس دیگر به کی اعتماد کنیم؟!
من گفتم ما یک مجموعه هستیم و با هم نشستیم یک تصمیمی گرفتیم نمیتوانیم که هنوز جوهر قلممان خشک نشده آن را نقض کنیم! نه ما چنین کاری را نمیکنیم و اجازه نمیدهیم!
دوباره آمدند و گفتند آقای باهنر و رجایی پیغام میدهند به ما و بالا نمیآیند! میگویند باید آقای کشمیری باشد و این ساکش را بیاورد. سماجت کردیم و گفتیم نه چنین اجازهای را نمیدهیم.
کشمیری از ترس این که نکند آن چمدان را در سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید خدمت امام و در آنجا بچههای حفاظت بیت به آن ساک مشکوک شوند و مسأله روشن شود به عنوان اعتراض به همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخست وزیری جلوی مرحوم رجایی و با هنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند. … »
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
(دلیل آفتاب / خاطرات یادگار امام/ ص ۱۵۹،۱۶۰)
پروژه نفوذ در جریان انفجار خانه دولت
این سمت راستی مسعود کشمیریست ولی تصویر سمت چپی کجاش مسعود کشمیری بوده که یک عمر (حدود سی و پنج سال) سر ما رو گول مالیدند! و با این عکس، مسعود کشمیری را به ما معرفی کردند؟!
اینم تصویر فعلیه کشمیری
ببینید چقد شباهت با این پائینی داره؟!
عمری اگه خودمونو میکشتیم، میتونستیم با اون قیافهای که ازش منتشر کردند، بشناسیمش؟!